بازداشت دختران غرب کابل؛ بدحجابی یا تحقیر قومی؟

آنچه از نظر طالبان «بدحجابی» و «عدم رعایت شئونات اسلامی» خوانده می‌شود در دیگر نقاط شهر کابل نیز جریان دارد؛ اما این تنها دختران و زنان غرب کابل هستند که به طور پرسش‌برانگیزی از سوی طالبان بازداشت و به جای نامعلومی منتقل می‌شوند و مشخص نیست که در جریان بازداشت چه بر سر آنان می‌آید.

بازداشت شماری از دختران و زنان در روزهای اخیر در غرب کابل به خاطر «بدحجابی»، واکنش‌های گسترده فعالان را در پی داشته است.

ریچارد بنت؛ گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل برای افغانستان از طالبان خواست که دختران بازداشت‌شده را «فورا و بدون قید وشرط» آزاد کند.

پیش‌تر، عبدالغفار سباوون؛ سخنگوی وزارتخانه وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان گفت که محتسبان آن‌ها، شماری از زنان را به این دلیل بازداشت کرده؛ اما درباره تعداد دقیق زنان و دختران بازداشت شده، توضیحی نداد.

او مدعی شده که به زنان دستگیر شده «مکرراً دستور داده بودند که به حجاب و پوشش خود توجه کنند» و افزوده: «این‌ها زنانی بودند که در جامعه اسلامی شئونات اسلامی را زیر پا گذاشتند و زنان محترم را به حجابی تشویق می‌کردند».

گفته شده که بیش‌تر آن‌ها «دختران نوجوان دانش‌آموز» هستند.

دفتر نمایندگی سازمان ملل در افغانستان (یوناما) هم ادامه «بازداشت‌های خودسرانه» توسط طالبان را «نگران‌کننده» خواند و خواستار آزادی فعالان آموزش و حقوق زنان از بند طالبان شد.

ذبیح‌الله مجاهد؛ سخنگوی طالبان اما گفته که «هیچ‌کس به صورت خودسرانه بازداشت نشده». به گفته او، اقدامات طالبان «براساس قوانین شرعی استوار است».

این در حالی است که حجاب یک سنت فرهنگی است که با توجه به فرهنگ و ارزش‌های سنتی و عرفی هر جامعه‌، شکل خاص و منحصر به فردی پیدا می‌کند.

احکام حجاب در اسلام نیز کلی است و هرگز یک حجاب ویژه برای عموم زنان مسلمان، دیکته نشده که براساس آن، طالبان یا هر رژيم اسلامی دیگری ادعا کند که عدول و عبور از این چارچوب، اصول شریعت را نقض می‌کند و مصداق «بی‌حجابی» یا «بدحجابی» محسوب می‌شود و باید با آن برخورد شود.

در هریک از سرزمین‌ها و کشورهای اسلامی، نوع خاصی از حجاب رایج است که با جوامع دیگر، فرق دارد. امروزه به دلیل تعاطی و تعامل فرهنگ‌ها و فراگیری‌ ارزش‌های فرهنگی جهانی، در یک جامعه یا حتی در یک خانواده، شاهد استفاده از الگوهای مختلف و متفاوتی از حجاب هستیم؛ اما هیچ‌کس نمی‌تواند ادعا کند که این حجاب اسلامی و مبتنی بر شریعت است و آن یکی نیست.

در افغانستان نیز با توجه به فرهنگ‌‌، سنت و رسوم اجتماعی اقوام و ملیت‌ها هر طیف و طبقه اجتماعی و فرهنگی و قومی، پوشش مخصوص خود را دارد و در این میان، نمی‌توان ادعا کرد که پوشش سر تا پا و استفاده از برقع یا روبنده، حجاب کامل اسلامی و شرعی است و باید تمام زنان افغانستان آن را رعایت کنند.

طالبان اما در زمینه حجاب نیز سنت‌ها و ارزش‌های قبیله‌ای خود را به نام «شریعت» مشروعیت می‌بخشند و بر اقوام دیگر تحمیل می‌کنند. در جامعه مردسالار پشتون، ارزش‌های قبیله حکم می‌کند که زن نباید از خانه خارج شود، نباید درس بخواند، نباید در اجتماع دیده شود، نباید کار سیاسی و اجتماعی کند، نباید کسب و کار مستقل اقتصادی راه‌اندازی کند و نباید از سنت‌ها، ارزش‌ها و عرف حاکم بر نظام بدوی و قبیله‌ای حاکم بر این جامعه، عدول کند.

این همان چیزی است که امروزه با حاکمیت طالبان بر سرنوشت کل مردم افغانستان، بر تمام زنان کشور، اعمال می‌شود، بدون آن‌که تفاوت‌های فرهنگی و ارزش‌های حاکم بر نظام سنتی آن‌ها مد نظر قرار بگیرد.

در این میان اما زنان و دختران هزاره و شیعه، سرنوشتی به مراتب متفاوت‌تری دارند. آن‌ها به دلیل زبان و مذهب و ملیت‌شان همواره از سوی طالبان به دیده تحقیر نگریسته می‌شوند. در گزارش‌های مربوط به بازداشت گسترده زنان و دختران جوان در غرب کابل از سوی نیروهای طالبان نیز این واقعیت تلخ مورد تاکید قرار گرفته که آنچه از نظر طالبان «بدحجابی» و «عدم رعایت شئونات اسلامی» خوانده می‌شود در دیگر نقاط شهر کابل نیز جریان دارد؛ اما این تنها دختران و زنان غرب کابل هستند که به طور پرسش‌برانگیزی از سوی طالبان بازداشت و به جای نامعلومی منتقل می‌شوند و مشخص نیست که در جریان بازداشت چه بر سر آنان می‌آید.

بنابراین، از یک‌سو اقدامی که طالبان علیه زنان و دختران جوان، انجام می‌دهند هرگز «اسلامی» و «شرعی» نیست؛ زیرا کرامت و احترام و حقوق انسانی آنان که در اسلام بسیار مورد تاکید قرار گرفته، عملا و عمدا نقض می‌شود. این رفتار اما کاملا قبیله‌ای و قومی است و هدف قرار دادن زنان و دختران شیعه و هزاره در این زمینه، این برداشت را تقویت می‌کند که طالبان به نام «مبارزه با بدحجابی» در حال تحقیر نوامیس هزاره و شیعه اند و عقده‌ قومی‌شان بر عقیده ایدئولوژيک‌شان غلبه کرده ‌است.

با این‌همه این وضعیت یکبار دیگر سرنوشت غم‌انگیز شیعیان افغانستان را خاطرنشان می‌کند و این واقعیت را مورد تاکید مجدد قرار می‌دهد که نهادها و مراجع جهانی مانند سازمان‌ ملل، نهادهای حقوق بشری و… صرفا نباید با صدور بیانیه و توییت و… مسئولیت خود را پایان‌یافته تصور کنند. آن‌ها باید از تمام امکانات قانونی و حقوقی برای متوقف کردن عقده‌گشایی‌های قومی طالبان علیه شیعیان و هزاره‌ها و پایان برخوردهای تحقیرآمیز آنان علیه زنان و دختران غرب کابل استفاده کنند.

مطالب مرتبط