آیا «دولت فراگیر» راه روسیه را از طالبان جدا می‌کند؟

شاید مقاومت طالبان در برابر درخواست تشکیل دولت فراگیر، راه این رژيم را از روسیه به طور کامل جدا نکند و روابط نیم‌بند کنونی همچنان ادامه یابد؛ اما روسیه نیز به ارتباطات و تماس‌های خود با مخالفان طالبان ادامه خواهد داد تا اجازه ندهد که پروژه‌های اجتماعی، قومی، امنیتی و ایدئولوژيک طالبان در افغانستان و منطقه، اجرایی شود.

blank

سرگئی لاوروف؛ وزیر خارجه روسیه بار دیگر خطاب به طالبان گفت: «پل ارتباطی با مخالفان خود از‌ جمله با جبهه مقاومت ملی ایجاد کنند». او تاکید کرد: «طالبان به‌جای حکومت پشتونی، باید نظام فراگیر ایجاد کنند».

او گفت: «طالبان باید به‌ جای حکومتی متشکل از قوم پشتون، ساختاری فراگیر با حضور همه اقوام افغانستان ایجاد کند.»

لاوروف بار دیگر تاکید کرد روسیه به طالبان توصیه می‌کند تا در راستای تشکیل دولت فراگیر اقدام کنند.

او در مورد ساختار حکومت طالبان گفت: «در حکومت طالبان پشتون‌ها، ازبک‌ها، تاجیک‌ها و هزاره‌ها وجود دارند، اما از نظر سیاسی همه آن‌ها طالب هستند. ما فعالانه به طالبان توصیه می‌کنیم که نیروهای سیاسی دیگر را به ساختار حکومتی دعوت کنند.»

هفته گذشته خیرالله خیرخواه؛ وزیر اطلاعات و فرهنگ طالبان، با اشاره به تاکید دولت‌های مختلف جهان بر تشکیل دولت فراگیر در افغانستان گفت که هدف از این کار ورود جاسوسان به نظام طالبان است.

این بار به نظر می‌رسد درخواست رییس دستگاه دیپلماسی روسیه از طالبان، صریح‌تر، عینی‌تر و عملی‌تر است. او نه تنها خواستار تشکیل دولت فراگیر شده؛ بلکه از طالبان خواسته تا با «جبهه مقاومت ملی» به رهبری احمد مسعود، ارتباط برقرار کنند. آیا این به معنای آن است که روسیه با «جبهه مقاومت ملی» ارتباطات ویژه برقرار کرده‌ است؟

هیچ پاسخ قطعی در این باره وجود ندارد؛ اما همه می‌دانیم که احمد مسعود تاکنون چندین بار به روسیه، سفر کرده و با سیاستمداران و احزاب همسو با کرملین، ارتباطاتی دارد.

با این حال، حتی اگر ارتباطات راهبردی روسیه با جبهه نظامی مخالف طالبان را قطعی ندانیم، این واقعیت را نمی‌توان انکار کرد که از نظر قدرت‌هایی مانند روسیه، «جبهه مقاومت ملی» هم از نظر نظامی و هم به عنوان یک جریان متشکل قومی، جدی‌ترین چالش در برابر طالبان محسوب می‌شود و سازش با این جبهه می‌تواند بخشی از آرمان تشکیل دولت فراگیر را محقق سازد؛ اگرچه کاملا واضح است که جریان‌های سیاسی و قومی دیگر، سازش یکجانبه طالبان با «جبهه مقاومت ملی» را کافی نمی‌دانند و از مطالبات مشروع خویش برای مشارکت در قدرت، دست نخواهند کشید.

نکته دیگری که در اظهارات اخیر وزیر امور خارجه روسیه، پررنگ بود، اشاره واضح او به ماهیت تمام پشتونی و تمام طالبانی حکومت طالبان بود. او گفت که این حکومت، پشتونی است و شماری از افرادی که از اقوام دیگر در آن مشارکت دارند نیز طالب اند؛ پس فراگیر نیست.

این نشان می‌دهد که دولتمردان روسیه به خوبی با جامعه‌شناسی سیاسی و قومی افغانستان، آشنا هستند و می‌‌دانند که طالبان به هر میزانی که نمایندگان اقوام دیگر را در قدرت سهیم سازند، این امر، به معنای تشکیل حکومت فراگیر نیست؛ زیرا آن‌ها چهره‌ها و مهره‌های غالبا پشتون یا غیرپشتون‌های طالب را سهم می‌دهند؛ کسانی که از اقوام غیرپشتون کشور نمایندگی نمی‌کنند و مطالبات و انتظارات قوم خود را تحت تاثیر گرایش‌های ایدئولوژیک طالبان، محقق نمی‌سازند.

آقای لاوروف همچنین با تاکید بر این نکته، پیشاپیش پاسخ طالبان به اظهارات خود را نیز داد؛ زیرا او می‌دانست که طالبان در پاسخ خواهند گفت که حکومت‌شان همه‌شمول است و در آن نمایندگان تمام اقوام هستند؛ چیزی که ذبیح‌الله مجاهد بار دیگر تکرار کرد!

به این ترتیب، طالبان بار دیگر، دست رد به سینه روسیه زدند و بر موضع اصولی خود درباره ساختار قدرت و ماهیت قومی آن پافشاری کردند.

اکنون سؤال این است که آیا مطالبه «دولت فراگیر» راه روسیه را از طالبان جدا می‌کند؟

واقعیت این است که روسیه هرگز طالبان را به عنوان «تمام واقعیت» موجود در افغانستان نپذیرفته است. مسکو هنوز رژيم طالبان را به رسمیت نشناخته و از سوی دیگر، ارتباطات خود با رهبران مخالف طالبان نیز حفظ کرده و چه بسا در این اواخر، گسترش داده است.

این‌ها همه نشان می‌دهد که از نظر سران مسکو، رژيم حاکم بر کابل، مشروع نیست و نمی‌تواند بدون کسب مشروعیت از طریق مشارکت دیگران در قدرت، پایدار بماند.

از جانب دیگر، روسیه، طالبان را یک تهدید می‌داند؛ تهدیدی که با حمایت امریکا به منظور تغییر معادلات امنیتی و ژئوپلیتیک منطقه در بلندمدت، طراحی شده و تسلط طالبان بر افغانستان نیز یک برنامه امریکایی بود که با موفقیت، عملیاتی شد.

کشورهای آسیای مرکزی که متحدان راهبردی روسیه هستند و از حمایت همه‌جانبه مسکو برخوردار اند نیز همین نگاه را به طالبان دارند. از نظر آن‌ها طالبان یک جریان قومی و ایدئولوژيک بسیار خطرناک است که با تروریست‌ها ارتباط دارد، از اشاعه و رشد و نشت اندیشه‌های رادیکال در میان جوانان مسلمان در آسیای میانه، حمایت می‌‌کند، مدارس جهادی این گروه یک پروژه مخوف برای تولید تروریست در مقیاس منطقه‌ای است و تغییرات قومی و جمعیتی که از سوی طالبان در شمال و مرکز افغانستان، جریان دارد یک کودتای قومی در داخل و یک هسته‌گذاری امنیتی برای خارج از مرزها است که چشم‌انداز امنیت و ثبات منطقه را به خظر می‌اندازد.

بنابراین، شاید مقاومت طالبان در برابر درخواست تشکیل دولت فراگیر، راه این رژيم را از روسیه به طور کامل جدا نکند و روابط نیم‌بند کنونی همچنان ادامه یابد؛ اما روسیه نیز به ارتباطات و تماس‌های خود با مخالفان طالبان ادامه خواهد داد تا اجازه ندهد که پروژه‌های اجتماعی، قومی، امنیتی و ایدئولوژيک طالبان در افغانستان و منطقه، اجرایی شود و اهداف راهبردی امریکا و ناتو علیه روسیه و متحدانش، محقق گردد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *