هزارهها تروریست نیستند
در تاریخ خشونتهای چند ده سال اخیر، این واقعیت آشکار بارها به اثبات رسیده است که هزارهها تروریست نیستند. هیچ تروریست هزارهای به جرم تلاش برای انجام حمله انتحاری، بمبگذاری یا عضویت در گروههای تکفیری و تروریستی تاکنون شناسایی و دستگیر نشدهاست. حتی خشونت سختافزاری برای دستیابی به قدرت یا ثروت با فرهنگ و تمدن و تاریخ هزارهها و شیعیان افغانستان، منافات دارد. آنها اقلیتی صلحجو، متمدن، خشونتپرهیز، جامعهپذیر، مدارامحور و معتقد به راه حلهای انسانی و فرهنگی برای مبارزات مشروع به منظور دستیابی به حقوقشان هستند.
سریال بمبگذاریها، انفجارها، تیراندازیها و کشتارهای کور علیه غیرنظامیان بیدفاع، شهروندان عادی، موترهای شهری، نمازگزاران، دانشآموزان و دانشجویان، روحانیون، زنان و دختران و مسافران جامعه شیعه و هزاره افغانستان، علیرغم تکرار ترجیعبند «تامین امنیت سراسری»، «سرکوب داعش» و «پایان جنگهای ۴۰ ساله» از سوی مقامهای گوناگون طالبان، همچنان ادامه یافتهاست.
بمبگذاریهای اخیر در موترهای شهری و مراکز تجاری غرب کابل نیز در ادامه این سریال رخ داد و یکبار دیگر از ادعای بزرگ طالبان درباره تامین امنیت، اعتبارزدایی کرد و توانایی و اراده دولت حاکم در زمینه برقراری امنیت را قویا زیر سؤال برد.
از سوی دیگر، ناتوانی یا فقدان اراده طالبان برای مهار اینگونه حملات، به طور روزافزونی به این شایبه دامن زد که ممکن است عناصر و حلقاتی در درون تشکیلات طالبان با تروریستهای تکفیری، همدست و همداستان باشند و همانند دوران جمهوریت، با راهاندازی موج کشتارهای مبتنی بر نفرت قومی و مذهبی، مسئولیت آن را به یک گروه بیپایگاه و جایگاه مانند داعش، نسبت دهند.
با اینهمه، طالبان برای خنثی کردن این گمانه، به جای نسبت دادن این کشتارها و انفجارها و بمبگذاریها و ناامنیهای ضد شیعی و ضد هزارگی به داعش و دیگران، راهکاری به مراتب شیطنتآمیزتر از کارگزاران امنیتی نظام جمهوری پیدا کردند و آن نشانه رفتن انگشت اتهام به سمت خود شیعیان و هزارهها بود!
طالبان در ارتباط با انفجارهای اخیر در غرب کابل، خود شهروندان شیعه و هزاره را بازداشت کردند و با ضبط تلویزیونی «اعترافات» آنها مدعی شدند که این انفجارها کار خود هزارهها بوده است. به بیان روشنتر، طالبان در تلاشی مذبوحانه خواستند نشان دهند که این موج نسلکشی تروریستهای تکفیری علیه شیعیان و هزارهها در واقع ناشی از نزاعهای داخلی خودشان و جنگ هزاره علیه هزاره است!
در میان کسانی که از سوی طالبان بازداشت شدهاند، از جمله سید مصطفی؛ عضو پیشین ارتش ملی قرار دارد. او اهل بامیان است و به تازگی توسط طالبان به اتهام دستداشتن در بمبگذاری مرگبار در مقابل «برچیسنتر» دستگیر شده و در «اعترافات» تلویزیونی او هم پخش شدهاست. او برای طالبان از هر حیث یک هدف مشروع برای قربانی کردن محسوب میشود؛ زیرا عضو ارتش بوده و باید کشته شود، پس باکی نیست که پیش از کشتن یک اتهام سنگین دیگر یعنی ترور و کشتار مردماش نیز به او نسبت داده شود!
این شیوه شیطانی، به همان اندازه که مضحک و خندهدار و غیرقابل باور است، ترسناک و هشدارآمیز نیز هست؛ زیرا نشان میدهد که طالبان که از این پس به سادگی میتوانند از یکسو به تروریستهای تکفیری همدست و همفکرشان اجازه کشتار مردم بیدفاع شیعه و هزاره را بدهند، از جانب دیگر با بازداشت و شکنجه و اعتراف اجباری افراد بیگناه از درون جامعه شیعه، مسئولیت این جنایتها را نیز بر عهده خودشان بگذارند و از خود رفع مسئولیت کنند.
این رویکرد ریاکارانه از یکسو به طالبان امکان میدهد که روایت دروغین خود درباره مبارزه با تروریزم، «سرکوب داعش» و «تامین امنیت سراسری» را تکرار کنند و از جانب دیگر، این بهانه بزرگ را در اختیارشان قرار میدهد که به سرکوب و کشتار و خونریزی و ایجاد رعب و وحشت و خشونت هدفمند در میان شیعیان و هزارهها ادامه دهند.
این در حالی است که در تاریخ خشونتهای چند ده سال اخیر، این واقعیت آشکار بارها به اثبات رسیده است که هزارهها تروریست نیستند. هیچ تروریست هزارهای به جرم تلاش برای انجام حمله انتحاری، بمبگذاری یا عضویت در گروههای تکفیری و تروریستی تاکنون شناسایی و دستگیر نشدهاست. حتی خشونت سختافزاری برای دستیابی به قدرت یا ثروت با فرهنگ و تمدن و تاریخ هزارهها و شیعیان افغانستان، منافات دارد. آنها اقلیتی صلحجو، متمدن، خشونتپرهیز، جامعهپذیر، مدارامحور و معتقد به راه حلهای انسانی و فرهنگی برای مبارزات مشروع به منظور دستیابی به حقوقشان هستند. این نه تنها دستور مذهبی شیعه به عنوان یک مذهب بزرگ اسلامی است؛ بلکه در عین حال، ویژگی فرهنگی، اجتماعی و جامعهشناختی ملت و ملیت بزرگ هزاره هم محسوب میشود و این مردم همواره به داشتن چنین صفتی افتخار کرده و به آن بالیدهاند؛ چیزی که تمام اقوام افغانستان به خوبی از آن آگاه و به آن معترفاند.
هزارهها و شیعیان در طول تاریخ افغانستان، همواره پیشگام پیشرف و ترقی و تعالی و رشد علمی و فرهنگی و تمدنی و سازندگی و اختراع و ابتکار و دانشاندوزی و مظهر سختکوشی و زحمتکشی برای تحقق اهداف والای انسانی و عالیترین درجه تعهد میهنی بودهاند.
بنابراین، نسبت دادن انگ ننگین تروریزم به هزارهها و شیعیان، تنها به هدف رفع مسئولیت از دولت حاکم برای تامین امنیت تمام شهروندان کشور، صورت نمیگیرد؛ بلکه این تلاشی خاینانه برای بدنام کردن یک گروه قومی و مذهبی خوشنام و خشونتستیز است.
مردم افغانستان اما همانگونه که در واکنشهای منفی گسترده به تلاش مذبوحانه اخیر طالبان برای متهمکردن شیعیان و هزارهها به دست داشتن در ناامنیها و انفجارها علیه خودشان، بازتاب یافت، به خوبی میدانند که در افغانستان تروریست کیست، چه کسانی پای ترور را به کشور ما باز کردهاند، چه کسانی ایدئولوگهای نامدار تروریزم هستند، چه کسانی این سنت سیئه را در کشور ما گسترش دادند و ترویج کردند و چه کسانی برای رسیدن به قدرت از این حربه خونین و خشن و ضد انسانی و مرگبار بهره بردهاند.
آنها به وضوح شاهد اند که سرکردگان جوخههای ترور در کشور ما چه کسانی بودند و هزاران هزار تروریستی که در جریان معامله ننگین صلح امریکایی از بگرام و پلچرخی و زندانهای سراسر کشور آزاد شدند، به کدام قوم و مذهب تعلق داشتند و در حال حاضر، رهبران و فرماندهان و اعضای داعش و دیگر گروههای تکفیری و تروریستی در افغانستان، چه کسانی هستند.
بنابراین، به رغم تلاش شیطنتآمیز طالبان برای برقراری ارتباط میان هزارهها و تروریزم، این تلاش پیشاپیش شکست خورده است و هرگز به نتیجه مورد نظر سیاستگذاران طالب نخواهد رسید؛ زیرا مردم افغانستان و جهان، هم شیعیان و هزارهها را میشناسند و هم طالبان و قومیت و مذهب آنها را.