چرا امریکا خواستار تداوم روند دوحه است؟

امریکا در سایه این فرمت، می‌خواهد همان کاری را بر دیگر کشورها و بازیگران بزرگ معادلات افغانستان تحمیل کند که خودش در بازی دوجانبه با طالبان در چارچوب توافقنامه دوحه، انجام داده بود.

blank

توماس وست؛ نماینده ویژه امریکا برای افغانستان، پس از نشست دو روزه هفته گذشته در دوحه قطر می‌گوید که امریکا خواستار تداوم این روند به رهبری سازمان ملل است.

آقای وست در ایکس نوشت: «در گام‌های بعدی، ایالات متحده از ادامه این فرمت استقبال کرده و خواستار یک روند به رهبری سازمان ملل برای آماده‌سازی یک نقشه راه برای ادغام کامل افغانستان در نظام بین‌المللی است. رفاه مردم افغانستان و منافع مشترک جامعه بین‌المللی این کار را هدایت می‌کند.»

او در یک رشته توییت نوشت که پس از کنفرانس «سازنده» سازمان ملل درباره افغانستان به واشنگتن بازگشته است.

وست نوشت که در دوحه «یک اجماع قوی در مورد منافع جمعی افغانستان بود. هیچ کشوری نمی‌خواهد شاهد ظهور تهدید تروریستی از افغانستان باشد. همه خواهان بازگشت زنان و دختران به مکاتب متوسطه، دانشگاه، کار و زندگی اجتماعی هستند.»

او از نمایندگان جامعه مدنی افغانستان که از داخل و خارج از کشور در این نشست شرکت کردند نیز قدردانی کرد که بر نیازهای اولیه اقتصادی، اهمیت احترام به حقوق بشر و «تداوم تعامل با افغان‌ها از جمله طالبان» تاکید کردند.

نکته بحث‌برانگیز و قابل تامل این است که ظاهرا تنها طرف‌هایی که از نشست دوحه راضی هستند و آن را مثبت و «سازنده» ارزیابی می‌کنند، خود سازمان ملل به مثابه مبتکر و میزبان این نشست و نیز امریکا اند. این در حالی است که سایر طرف‌ها از طالبان تا کشورهای منطقه و روسیه، دومین نشست دوحه برای افغانستان را ناکام و فاقد دستاورد، ارزیابی کرده و گفته‌اند که برخلاف انتظاراتی که ایجاد شده بود، این نشست، نتیجه‌ای در پی نداشت.

در این شکی نیست که نشست دوحه روندی است که شاید بسیاری از طرف‌ها خواستار تداوم آن باشند؛ اما تاکید صریح امریکا بر لزوم تداوم این فرمت، معنی‌دار و هدفمند است و این پرسش را ایجاد می‌کند که با توجه به کارنامه دو دور گذشته این نشست، چرا امریکا خواستار ادامه آن است و این فرمت را برای دستیابی به اهداف خود، مهم و مؤثر ارزیابی می‌کند؟

واقعیت این است که این نشست، اگرچه روی کاغذ به ابتکار و میزبانی سازمان ملل برگزار شد؛ اما بازیگر پشت صحنه آن امریکاست؛ زیرا هم هژمونی امریکا بر این سازمان، بر کسی پوشیده نیست و هم میزبانی قطر از این فرمت، به دستور امریکا و برای هدفی خاص، طراحی و هدف‌گذاری شده است.

امریکا در سایه این فرمت، می‌خواهد همان کاری را بر دیگر کشورها و بازیگران بزرگ معادلات افغانستان تحمیل کند که خودش در بازی دوجانبه با طالبان در چارچوب توافقنامه دوحه، انجام داده بود.

به بیان روشن‌تر، تسهیل تعامل طالبان با جامعه جهانی در چارچوب خطوطی که در توافقنامه استعماری دوحه ترسیم شده، گام بعدی امریکا محسوب می‌شود و این مهم به طور مرحله‌ به مرحله، عملیاتی می‌شود.

این‌که کشورهای بزرگ همسایه و منطقه هم نسبت به نشست دوحه، اقبال نشان نمی‌دهند و پیش از برگزاری دومین دور آن، تلاش‌های خود را برای تحت‌الشعاع قرار دادن آن، دوبرابر کردند نیز نشانگر آن است که آن‌ها اهداف امریکا از این نشست را به خوبی درک کرده و در صدد خنثی‌کردن آن هستند.

به عبارت دیگر، این کشورها نمی‌خواهند در زمین امریکا بازی کنند و ناخواسته به اجرای توافقنامه‌ای بپردازند که به طور دوجانبه میان واشنگتن و طالبان، منعقد شده و بسیاری از مفاد آن هنوزهم مخفی و فوق محرمانه است.

در مقابل اما کشورهای همسایه و منطقه، به جای نشست دوحه و ابتکارات پیشنهادی سازمان ملل که به طور معمول، تحت تاثیر امریکا قرار دارد، فرمت‌های جایگزین دیگری را برای تعریف نقش و جایگاه و صیانت از منافع و بازتاب نگرانی‌ها و دغدغه‌های‌شان طراحی و عملیاتی کرده‌اند که فرمت مسکو، ابتکار همکاری منطقه‌‌ای برای افغانستان و… از نمونه‌های آن می‌باشد.

بنابراین، یکی دیگر از انگیزه‌های امریکا برای تاکید بر حمایت از روند دوحه و ادامه آن، شکست فرمت‌های منطقه‌ای است که ابتکار حل‌وفصل مساله افغانستان را به بازیگران منطقه می‌سپارد و مانع اعمال نفوذ و سلطه قدرت‌های بزرگ بیگانه می‌شود.

با توجه به این واقعیت‌، دومین نشست دوحه برای افغانستان هم با شکست روبه‌رو شد؛ زیرا امریکا و هم‌پیمانان آن نتوانستند کشورهای منطقه را فریب دهند، پلتفرم‌های منطقه‌ای برای حل مساله افغانستان را بی‌اثر سازند و نقشه راه مورد نظر خود را بر آنان تحمیل کنند.

در حال حاضر، برگ برنده بزرگ قدرت‌های منطقه‌ این است که حمایت طالبان را نیز با خود دارند و با اعطای امتیاز میزبانی نخستین نشست ابتکار همکاری منطقه‌ای افغانستان به وزارت خارجه طالبان، این گروه را ترغیب کرده‌اند که به جای بازی در زمین امریکا، فرمت‌های منطقه‌ای را ترجیح دهد و اجازه ندهد که افغانستان یکبار دیگر صحنه سیطره هژمونیک قدرت‌های بیگانه قرار بگیرد.

با این حال، این‌که طالبان تا چه زمانی به این رویکرد ادامه می‌دهند و از پذیرش شرایط امریکا برای تعامل با جامعه بین‌المللی حذر می‌کنند، مشخص نیست.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *