از اشرف‌‌غنی تا بشار اسد؛ از طالبان تا تحریرالشام

این تنها فرار حقارت‌بار رهبران فاسد نیست که افغانستان و سوریه را شبیه هم می‌سازد و قابل مقایسه می‌کند؛ بلکه نیروهایی که جایگزین رهبران فراری شده‌اند نیز تا حدود زیادی شبیه همدیگر هستند: از طالبان تا تحریرالشام.

شماری از اعضای طالبان از تسلط اسلام‌گرایان افراطی بر سوریه، استقبال کرده‌اند.

محمد صادق عاکف؛ سخنگوی پیشین وزارت امر به معروف طالبان در شبکه ایکس نوشت: «ای برادران برای پروردگار سجده کنید و شکرگزار وارد دمشق شوید و با مردم خود به نیکی رفتار کنید.»

عبدالسلام ضعیف؛ سفیر سابق طالبان در اسلام آباد در دهه ۱۹۹۰ نیز گفت: «مسلمانان مظلوم و محروم سوریه پس از ۶۱ سال آزادی را جشن می‌گیرند.»

احمدالشرع؛ رهبر هیات تحریرالشام، سابقه روابط نزدیک با هر دو گروه داعش و القاعده را دارد.

بلافاصله پس از سقوط بشار اسد، مقایسه میان او و اشرف‌غنی؛ رئیس جمهوری فراری افغانستان در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های جمعی آغاز شد؛ مقایسه‌ای که البته از خیلی جهات قابل درک است؛ از سقوط سریع و دومینویی شهرهای استراتژیک سوریه به دست شبه نظامیان مسلح تا نحوه فرار بشار اسد از پایتخت.

با این حال، این‌ها تنها مواردی نیستند که سرنوشتی مشترک را برای افغانستان و سوریه رقم می‌زنند. سرگذشت دو کشور جنگ‌زده و درگیر بحران‌های چند ده ساله نیز تا حدود زیادی مشابه است. هر دو کشور شاهد جنگ‌های قومی، مذهبی و ایدئولوژیک بوده‌اند؛ جنگ‌هایی که طی سال‌های طولانی، زمینه‌ساز مداخلات مستقیم قدرت‌های خارجی شده و سوریه را همانند افغانستان به عرصه‌ای برای جنگ جهانی کوچک تبدیل کرده است.

سال‌های طولانی درگیری، اختلافات فرقه‌ای، بی‌عدالتی سیاسی، فساد دستگاه حاکم، استبداد و خودکامگی رژیم‌های مسلط و حذف مردم از صحنه سیاست، در کنار مداخلات مستمر خارجی، افغانستان و سوریه را مستعد ظهور گروه‌های افراط‌گرا و تروریستی کرد.

بنابراین، آنچه دیروز در افغانستان و امروز در سوریه رقم خورده ناشی از یک تاریخ سیاسی ناعادلانه و مبتنی بر خودکامگی حاکمان متکی به حمایت‌های خارجی و فاقد مشروعیت ملی بوده است. درست به همین دلیل است که سلاطین و رهبران حاکم بر افغانستان و سوریه با تجربه سرگذشتی مشابه، سرنوشت مشترکی پیدا می‌کنند، مادامی که حمایت‌های خارجی قطع یا متزلزل می‌شود و معارضان مسلح وابسته به قدرت‌های متخاصم در منطقه و فرامنطقه نیرو می‌گیرند، رهبران خودکامه و دست‌نشانده بیش از هر زمان دیگری خود را تنها و در خطر احساس می‌کنند و گزیری جز ترک تاج و تخت و گریز تحقیرآمیز از کشورشان ندارند.

اما این تنها فرار حقارت‌بار رهبران فاسد نیست که افغانستان و سوریه را شبیه هم می‌سازد و قابل مقایسه می‌کند؛ بلکه نیروهایی که جایگزین رهبران فراری شده‌اند نیز تا حدود زیادی شبیه همدیگر هستند: از طالبان تا تحریرالشام.

این‌که نیروهای تحریرالشام با شادمانی، شکست دولت بشار اسد را جشن می‌گیرند و پژواک این جشن حتی به افغانستان نیز سرایت می‌کند و طالبان در جلال‌آباد و خوست به نشانه همبستگی با جهادگران سوری، شیرینی پخش می‌کنند و در شبکه‌های اجتماعی به همدیگر تبریک می‌گویند، هرگز تصادفی نیست؛ بلکه نشانگر پیروزی یک ایدئولوژی مخوف‌ مشترک است که میان طالبان و تحریرالشام پیوندهای مستحکم و قدرتمند ایجاد می‌کند.

این‌که احمدالشرع؛ فرمانده هیات تحریرالشام پیش از این، هم با القاعده و هم با داعش ارتباط داشته بی‌هیچ شرح و تفسیری به خوبی توضیح می‌دهد که ریشه‌های رابطه طالبان و تحریرالشام تا چه اندازه قوی و قدرتمند است.

هر دو گروه داعش و القاعده در افغانستان و سوریه پایگاه‌های قدرتمند و نفوذ اجتماعی عمیقی دارند؛ بنابراین پیروزی طالبان در افغانستان و تسلط تحریرالشام بر سوریه در عین حال، موفقیت‌هایی بی‌نظیر برای داعش و القاعده نیز محسوب می‌شود؛ زیرا همه این گروه‌ها آبشخور ایدئولوژیک و خاستگاه استخباراتی همسانی دارند.

به این ترتیب، شادمانی طالبان در افغانستان از پیروزی تحریرالشام در سوریه کاملاً قابل درک است؛ درست همان‌گونه که بیش از سه سال پیش از امروز تحریرالشام نیز از پیروزی طالبان در افغانستان شادمان شد و با تبریک این دستاورد بزرگ به رهبران طالبان ابراز امیدواری کرده بود که آن‌ها نیز روزی در سوریه، تجربه افغانستان را تکرار کنند و به دستاوردی مشابه دست یابند.

با توجه به این واقعیت‌های ناامیدکننده، تسلط تحریرالشام بر سوریه به همان میزان که برای طالبان و سایر گروه‌های به اصطلاح «جهادی» مایه شوق و شادمانی شده، برای همه کسانی که از توسعه تروریزم، قدرت‌گیری افراط‌گرایی و خطر سلطه گروه‌های تندرو و رادیکال بر سرنوشت سیاسی ملت‌های منطقه بیمناک هستند، مایه نگرانی و ترس و سرخوردگی خواهد بود.

به همین دلایل است که علیرغم وعده‌های فرمانده تحریرالشام در سوریه و تاکید قدرت‌های خارجی و سازمان‌های بین‌المللی بر لزوم تشکیل دولتی فراگیر دموکراتیک و مبتنی بر اراده آزاد مردم و مشارکت معنی‌دار و عادلانه تمام طرف‌های سیاسی سوریه، واقعیت تلخ و انکارناپذیر این است که سوریه عملاً به کام تروریست‌ها سقوط کرده و دست‌کم در آینده نزدیک هیچ امیدی به گذار دموکراتیک به آینده‌ای با ثبات، صلح‌آمیز و عادلانه وجود ندارد؛ همان چیزی که با گذشت بیش از سه سال از سلطه طالبان بر افغانستان نیز همچنان وجود دارد و هیچ افقی از تغییری ساختار سیاسی به نفع مردم افغانستان در دیدرس نیست.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *