دام داعش در مسیر صلح با طالبان
ظاهرا همه طرفها حتی جمهوریتخواهانی که در محور اشرفغنی؛ رییس حکومت وحدت ملی گرد هم آمدهاند و بر حفظ دستاوردهای ۱۸ ساله، نظام جمهوری و قانون اساسی در روند صلح تأکید میکنند، بر این نکته اتفاق نظر دارند که هیچ راهی جز صلح با طالبان وجود ندارد و این تنها مسیر پایان جنگ در افغانستان محسوب میشود.
با این وجود، نکته مهم این است که آیا بهراستی صلح با طالبان، به خشونت و جنگ پایان میدهد و منجر به استقرار ثباتی فراگیر و پایدار در افغانستان خواهد شد یا خیر؟
در حال حاضر، عمدهترین مانع در این زمینه، در کنار سرنوشت مبهم دهها هزار ملیشه مسلح طالبان، فعالیت زیرزمینی و خزنده داعش در افغانستان است.
حمدالله محب؛ مشاور امنیت ملی اشرفغنی از همین حالا هشدار میدهد که بربنیاد اطلاعات استخباراتی، شماری از فرماندهان طالبان که نخواستند به صلح بپیوندند با داعش یکجا خواهند شد.
آقای محب معتقد است در صورتی که روند صلح فراگیر نباشد، بسیاری از فرماندهان طالبان که در خط مقدم جنگ هستند به داعش خواهند پیوست.
او تاکید میکند که هرچند اکنون داعش تهدیدی جدی برای افغانستان نیست؛ اما در صورت پیوستن طالبان به این گروه، احتمال دارد تهدیدها برای مدتی در کشور افزایش یابد و داعش به یک تهدید جدی مبدل شود.
حمدالله محب میافزاید: «ما داعش را در بخشهایی که در کنترلشان داشتند، شکست دادیم؛ اما اگر روند صلح بهگونۀ اشتباه به پیش برود و تمام طالبان در این روند ادغام نشوند، تندروان طالبان شاید به داعش بپیوندند که در آن صورت داعش یک تهدید استراتژیک برای ما و همکاران بینالمللی ما خواهد بود.»
با این حساب، سؤال این است که چه نوع صلحی میتواند به تعبیر آقای محب، «فراگیر» باشد تا قدرت جذب تندروترین فرماندهان طالبان را داشته باشد و مانع از اغوای آنها توسط ماشین تبلیغاتی و دستگاه ایدئولوژیک بسیار قدرتمند داعش شود؟
این پرسشی است که در برابر دولت افغانستان، امریکا و البته خود طالبان قرار دارد.
البته برای امریکا و طالبان که نزدیک ۱۰ ماه مشغول رایزنیهای فشرده پشت پرده درباره صلح بودهاند، شاید این پرسش حل شده باشد و آنها به توافقی طرفینی در این باره رسیده باشند؛ اما برای دولت و مردم افغانستان، هنوز این ابهام وجود دارد که بهراستی چگونه میتوان طالبان را به یک روند ملکیسازی یا Civilization ادغام کرد، بدون آنکه نیروهای بهشدت رادیکال، فرماندهان جنگسالار و هسته سخت ایدئولوژیک آن گروه که عمیقا «جهادگرا» و «انتحاری» است، به داعش نپیوندند و به این ترتیب، عملا صلح مورد نظر همه طرفها را خراب نکنند؟
این ابهام زمانی جدیتر میشود که امریکا بهعنوان رهبر و فرمانده ائتلاف «ضد تروریزم» در افغانستان، نه خود با داعش میجنگد و آن را منهدم میکند و نه به دولت افغانستان، قدرت و صلاحیت کافی برای سرکوب و انهدام واقعی و بازگشتناپذیر آخرین هستههای این نیروی اهریمنی را اعطا میکند.
از سوی دیگر، دولت کابل عملا در روند صلح میان امریکا و طالبان حتی در حد یک ناظر بیطرف یا عضو مهمان نیز نقش و سهم و مشارکت نداشت تا بتواند از آنچه در پشت پرده میان آنها درباره سرنوشت هزاران ملیشه مسلح، فرماندهان جنگافروز و جهادی و عناصر ایدئولوژیک و انتحاری طالبان و نیز جایگاه داعش در معادلات صلح و جنگ افغانستان پساصلح، گذشته است، موضع بگیرد و بربنیاد آن بداند که آیا آنچه بهنام صلح میان امریکا و طالبان، جریان داشته، بهواقع برای مردم و دولت افغانستان هم صلح بوده و با پیامدهای صلحآمیز همراه خواهد بود یا خیر.
افزون بر اینها هشدارهای مکرر کشورهای هدف توسعهطلبی تروریستی داعش از جمله روسیه، درباره قدرتگیری خطرآفرین داعش در شمال افغانستان، عمدا و آگاهانه از سوی ائتلاف «ضد تروریزم» به رهبری امریکا نادیده گرفته میشود، و این موضوع نیز بر حجم ابهامها درباره آینده امنیتی افغانستان در سایه صلح با طالبان و با حضور بازیگر خوفناکی به نام داعش افزوده است.
با این حساب، به نظر میرسد که داعش و حامیان منطقهای و بینالمللی نیرومند آن، در مسیر پروژه صلح با طالبان، دام و دانه انداخته و طعمه طمع، کار گذاشتهاند که یکی از اهداف آن، جذب سریع و گسترده طیف بزرگی از عناصر رادیکال، تروریست، جهادی و جنگسالار طالبان است؛ همان چیزی که حمدالله محب؛ مشاور امنیت اشرفغنی هم صریحا درباره آن هشدار دادهاست.