روایت نزدیک از یک روز زندگی یک آموزگار زن
در افغانستان، طی سالهای اخیر، ۱۳ میزان بهعنوان «روز معلم» نامگذاری شدهاست؛ مناسبتی که پیش از این، از آن در سوم جوزا تجلیل میشد. معلمی یک شغل مهم؛ اما دشوار است. در افغانستان اما دشواریهای این شغل چندینبرابر است. بیتوجهی به معلمان و معاش اندک معلمی باعث شدهاست تا افراد کمتری به این شغل روی بیاورند. در این میان، زنان معلم، مشکلات بیشتری دارند. فضای زنستیز مردستای و محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی، سبب شدهاست تا زنان معلم مشکلات بیشتری را نسبت به مردان تجربه کنند؛ زنانیکه همهروزه از خانه تا مکتب و از مکتب تا خانه همواره با تبعیض روبهرو اند و مورد آزار و توهین قرار میگیرند.
خبرگزاری افق برای روایت یک روز زندگی یک معلم زن از نمایی نزدیکتر، بهسراغ یک آموزگار جوان و متعهد و مصمم در کابل رفتهاست.
سمیه نادری؛ معلم جوانی است که از چندسال به اینسو، معلمی میکند. او که در یکی از مکاتب خصوصی کابل تدریس میکند، میگوید که از دوران کودکی به این شغل علاقمند بودهاست.
از دید سمیه، معلمی بهترین شغل دنیاست؛ چون تهداب آینده یک فرد یا یک جامعه از تلاش معلم در جهت آموزش و پرورش نسل جوان شکل میگیرد.
دشواریهای یک معلم زن
زندگی زنان در افغانستان همواره متفاوت از مردان بودهاست. هنوز آن رشته محدودیتهایی که در برابر زنان قرار داشته، برداشته نشده و هنوز زندگی یک زن، پر از چالش و در مواردی بسیار دردناک است؛ درد محسوسی که سنتهای رایج در اجتماع و تبعیض جنسیتی بر شدت آن میافزاید.
وقتی از دشواریها و محدودیتها پرسیدم، سمیه نادری، نگاه حزنآلودی کرد و با گلویی پر از بغض گفت: «ما هنوز در اجتماع با مشکلات زیادی مواجه هستیم. از نگاه کمبین تا توهین و آزار، چیزهایی است که ما بهعنوان یک زن همهروزه در بیرون تجربه میکنیم.»
درد نامحسوسی که سمیه نادری میگوید، شاید جز زنان کسی دیگری نتواند درک کند؛ چون زنان علاوه بر خشونتهایی که بر آنان روا داشته میشود، دردهای زیادی از محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی چشیدهاند. او همین محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی را عمدهترین چالش در برابر کارش میداند. سمیه میگوید، هنوز خیلی از خانوادهها کار زنان را ننگ میدانند. به گفته او، مشکلات فرهنگی سبب شده تا همه محدودیتها به زنان برسد.
آزار زنان از خانه تا خیابان
سمیه میگوید، نگاه طوری است که حتی در موترها و ملیبسها زنان با مشکل مواجه اند. بهگفته او، اکثر گاهی اتفاق افتاده که او بهدلیل نوبتنیافتن در ملیبس، ناوقتتر به خانه رسیدهاست. او میگوید، مردان اگر هر زمان برسند، حرفی نیست؛ اما دیررسیدن زنان، مشکلات زیادی را به همراه دارد، حتی گاهی سبب خشونت در برابر آنان میشود.
هرچند دهها مورد از آزار و اذیت زنان در ادارات گزارش شده؛ اما سمیه نادری میگوید که تنها در بیرون از محیط دفتر با مشکلات آزار و اذیت روبهرو میشود. به گفته او، هنوز جادههای کابل برای رفتن خانمها مکان امنی نیست و زنان حتی در موترها و ملیبسها مورد آزار مردان قرار میگیرند.
معلمی بهمثابه رویای کودکی
با تمام مشکلات اما سمیه علاقمند و عاشق شغلاش است. او معلمی را رویای بچگانهاش میداند و میگوید، آرزو دارد معلم خوب و نمونهای باشد تا بتواند سهم مهمی در رشد و تربیت فرزندان کشور داشتهباشد؛ اما چیزی که برای سمیه نگرانکننده است، نبود فرصت کافی برای رشد ظرفیت معلمان است. او میگوید که علم همهروزه بهروز میشود، نیاز است آموختههای معلمان هم بیشتر گردد؛ اما این زمینه کمتر برای معلمان وجود دارد.
شغل معلمی از دید سمیه، شغلی است که با عشق حرکت میکند. به گفته او، اگر عشق و علاقمندی معلم از این شغل گرفتهشود، جوهره معلمی از بین میرود.
هرچند مشکلات زندگی و معاش کم معلمی را دلیل عمده از دستدادن فرصتها میداند؛ اما میگوید که برای رشد ظرفیتاش کورس زبان گرفتهاست تا بتواند کتابهای مرتبط به شغلاش را در زبانهای دیگر نیز مطالعه کند.
زندگی خانوادگی
سمیه در یک خانواده فقیر بهدنیا آمدهاست. پدرش شغل درستی ندارد. میگوید، در صنف پنجم، پدرش از دادن خرج مکتب او و خواهرانش ابراز عجز میکند؛ اما چیزی که دوباره چرخه تحصیل سمیه را بهراه میاندازد، تلاش و علاقه او به تحصیل و رسیدن به شغل معلمی است.
او میگوید: «بعد از آن روز، روزها مکتب میرفتم و شبها تا دیروقت قالینبافی میکردم.» سمیه میگوید، پدرش اکنون خوشحال است که او یک معلم است؛ چون معلمی از دید پدر او، یک شغل مهم و ارزشمند است.
از دید سمیه، معلمی یک شغل نیست؛ چون به گفته او، معلم با روح، فکر و ذهن انسانها در ارتباط است. به باور او، معلم خوب باید مشکلات اقتصادی، خانوادگی و عاطفی را کنار بگذارد و با ظاهر و روحیه عالی و مناسب وارد کلاس درس شود؛ زیرا معتقد است که نباید ناملایمات زندگی روی کیفیت کار معلم تاثیر منفی بگذارد.
سمیه میگوید، مشکلات اقتصادی از آغاز زندگی تاکنون همراه او بوده و فرصتهای زیادی را از او گرفتهاست؛ اما او این مشکل را مانع جدی در برابر کارش نمیداند و میگوید تلاش میکند که با حقوق خود تا حدودی در خرج و مصارف خانواده سهم بگیرد.
با این حال، معلمی برای زنان یک شغل دشوار دانسته میشود. شغلی که با وجود تلاشهای زیاد، معاش اندک دارد؛ اما زنان معلم هم مثل صدها زن دیگر هنوز در درون و بیرون از خانه و مکتب، با مشکلات زیادی روبهرو میباشند.