پایتخت روی ریل وحشت؛ دست‌های پشت پرده و دورنمای آینده 

موج ناامنی سراسر پایتخت را درنوردیده‌است. دیگر به شیوه گذشته، شاهد بمب‌گذاری‌های مرگبار و حملات انتحاری کور به منظور نشان‌دادن حداکثر قساوت و سبعیت و خشونت در مناطق پرجمعیت نیستیم؛ اما هول ناامنی و هراس مرگ همچنان بر فراز پایتخت، سایه افکنده و نگرانی و ترس را به سراسر شهر گسترده‌است. blank

به ندرت، کابل‌نشینان روزی را پشت سر می‌گذارند که بمبی هوشمند در یک یا چند نقطه از شهر، افرادی را طعمه ترورهای هدفمند نکرده‌‌باشد 

این وضعیت می‌رود تا تبدیل به واقعیت روزمره امنیت پایتخت شود.  

چه دست‌های در عقب این رویدادها قرار دارند؟  

دولت و سخنگویان دستگاه‌های امنیتی، مثل همیشه انگشت اتهام را به سمت طالبان نشانه می‌روند؛ گروهی که در ۲۰ سال گذشته، وحشتناک‌ترین کشتارها، بمب‌گذاری‌های انفجاری و انتحاری و ترورهای هدفمند و مرگبار را در نقاط گوناگون پایتخت، مرتکب شده‌ و قدرتمندترین نیروی ضد دولتی محسوب می‌شود. 

با این حال، طالبان به ویژه پس از امضای توافق صلح با امریکا به نوعی سیاست ریاکارانه روی آورده و بر بنیاد این رویکرد، به ندرت مسئولیت ترورها را بر عهده می‌گیرند. گاه حتی به سبک سازمان‌های مسئول و متعهد به اصول و قوانین، این رویدادها را «محکوم» می‌کنند؛ رویکردی که اگرچه کمک چندانی به تغییر تصویر و بهبود تصور مردم نسبت به این گروه نکرده؛ اما تبارشناسی ترورهای هدفمند پایتخت و ترسیم تصویری شفاف از دورنمای آینده را دشوارتر ساخته‌است. 

شماری از کارشناسان، اعتقاد دارند که این ترورها کار سازمان‌های بزرگ استخباراتی منطقه‌ای و بین‌المللی است که در ضعف و عجز و هرج و مرج حاکم بر پایتخت به دلیل خلأ یک قدرت مسئول و مسلط، رخنه کرده و نقشه‌ها و برنامه‌های خونین و مرگبار خود را عملیاتی می‌کنند. 

گروهی دیگر از ناظران، طالبان را دست‌کم در بخشی از این ترورها دخیل می‌دانند و می‌گویند که استفاده از ماین‌های مقناطیسی و تیرباران‌های هدفمند، تاکتیک جدید آن گروه است که با کم‌ترین هزینه، بیش‌ترین بازخورد را دارد و اهداف آن گروه در راستای حذف مهره‌های منتقد و مزاحم پیش از بازگشت و استقرار رژیم امارت را تحقق می‌بخشد. 

در این میان البته عده‌ای از ناظران هم معتقد اند که دولت از ارائه یک استراتژی کاربردی و کارشناسی‌‌شده برای تأمین امنیت پایتخت، ناتوان بوده‌است؛ زیرا بخش‌ها و حلقاتی در درون دولت به این نتیجه رسیده‌اند که قدرت‌های خارجی در نهایت، صلح را بر دولت تحمیل می‌کنند؛ بنابراین نه تنها تعهد چندانی به سیاست‌ها و منافع اصولی همراستا با اقتدار و بقای نظام ندارند؛ بلکه بالعکس در خدمت باندهای مافیایی، شبکه‌های ترور و حتی نیروهای ضد دولتی مانند طالبان قرار گرفته‌اند و به نیابت از آن‌ها دست به ایجاد رعب و وحشت در پایتخت می‌زنند. 

صرف نظر از این‌که این موج کشتار و ترور، ریشه در کجا دارد و چه دست‌هایی در پشت‌ پرده به آن دست می‌یازند، تداوم و استمرار آن به نگرانی و هراس گسترده‌ شهروندان دامن ‌زده و آن‌ها را نسبت به تغییر وضعیت در آینده نزدیک و تصور دورنمایی روشن‌ و مطمئن، ناامید کرده‌‌است.  

در چنین شرایطی صرف انداختن توپ به زمین دیگران، کافی نیست و مردم از دولت و دستگاه‌های امنیتی انتظار دارند که به مسئولیت‌های مستقیم خود در زمینه مهار این موج مرگبار عمل کنند و به ملت اطمینان بدهند که توان مدیریت وضعیت و مهار وحشت را دارند و به تروریست‌ها و ایادی داخلی آن‌ها اجازه نمی‌دهند تا با دامن‌زدن به بی‌ثباتی و ناامنی و بحران، باور مردم به حکومت را از میان ببرند و به این ترتیب، موضع سیاسی آن در مذاکرات صلح و دفاع از کیان نظام و ارزش‌های بنیادین و اصول ارجمند آن را تضعیف کنند یا به نفع مانیفست دشمنان نظام، تغییر دهند.

مطالب مرتبط

یک نظر

  1. اکرمن از شما سوال کنم شریفانه راست بگوید که فیر ۱۴ موشک ار سرای شمالی به استقامت شهر کاری کی بوده من به شما میگویم که کار شورای نظار بوده دراکثری قضایا مدهش د وذدی عمال شر وفساد دست دارد