استفاده ابزاری پاکستان از طالبان و مجاهدین علیه اشرف غنی

اسد درانی؛ رییس پیشین سازمان جاسوسی پاکستان (آی اس آی) در مورد روند جاری صلح افغانستان گفته است: «پاکستان می‌تواند از نفوذ خود بر مجاهدین و طالبان استفاده کند و به آنان بگوید که با یگدیگر کفتگو کنند و هر تصمیمی که شما می‌گیرید، برای پاکستان قابل قبول است؛ ولی پاکستان بیشتر از این کاری را نمی‌تواند انجام دهد.» blank

او همچنین گفته که پاکستان همیشه با مجاهدین در ارتباط بوده و به آنها کمک کرده است؛ زیرا آنها در مقابل نیروهای خارجی می‌جنگیدند. همین کار را با طالبان نیز کرده است، با وجود همه فشارها، پاکستان نفوذ و رابطه خود را با آنها حفظ کرده است.

آقای درانی قبل از این گفته بود که گروه طالبان با اشخاصی مانند عبدالله عبدالله و محمد محقق مذاکره خواهد کرد و نه اشرف غنی. او از عبدالله و محقق به عنوان «فرزندان خاک» یاد کرده بود.

آقای درانی همچنین گفته بود که اشرف غنی در آینده افغانستان نقشی نخواهد داشت.

به این ترتیب به نظر می رسد که گره و بن بست کنونی موجود در روند صلح، ریشه در این دارد که پاکستان و به تبع آن طالبان و شماری از نیروهای مجاهدین سابق حاضر نیستند هیچ نقشی برای اشرف غنی در آینده افغانستان در نظر بگیرند. آنها معتقد اند که آقای غنی به دلیل آنکه «فرزند این خاک» نیست و دورانی طولانی از زندگی اش را در غرب گذرانده نباید سهمی از قدرت داشته باشد؛ قدرتی که مجاهدین و طالبان برای تصاحب آن با کمونیست ها، امریکایی ها و عوامل داخلی آنها جنگیده، خون داده و هزینه پرداخته اند.

رییس سابق آی اس آی رسما می پذیرد که ماهیت حمایت اسلام آباد از مجاهدین و طالبان تفاوتی ندارد؛ زیرا هر دو نیرو علیه نیروهای خارجی جنگیده اند. این به معنای آن است که از نظر پاکستان، شوروی و امریکا فرقی ندارند و حضور و هژمونی آنها بر افغانستان، منافع راهبردی اسلام آباد را تهدید می کند. بنابراین هر نیرویی که با شوروی و امریکا جنگیده باشد، مورد حمایت پاکستان است.

نکته دیگری که این اظهارات برملا می کند این است که اسلام آباد هرگز عضو واقعی ائتلاف ضد تروریستی امریکا نبوده و از دولت کابل نیز به عنوان نماینده مشروع و منتخب مردم افغانستان و محصول یک روند مردم سالارانه و دموکراتیک حمایت نمی کند. بر این اساس، اشرف غنی هم در نگاه سران اسلام آباد تفاوتی با نجیب و دیگر رهبران رژیم های کمونیستی ندارد و حتی این احتمال وجود دارد که طالبان به عنوان نیروی نیابتی پاکستان و پیاده نظام ارتش آن کشور در افغانستان، همان گونه که نجیب را با قساوت و سبعیت به دار آویختند، اگر بتوانند سرنوشت مشابهی را برای اشرف غنی نیز رقم می زنند؛ زیرا این امر هیچ منافاتی با سیاست کلی و کلان پاکستان در قبال دولت های امروز و دیروز افغانستان ندارد.

در این میان، درسی که دوره سلطه امارت طالبان، سقوط آن و تحولات پس از آن به پاکستان داده این است که اسلام آباد برای رسیدن به هدف خود مبنی بر تعمیم اشغال و تحمیل سلطه خویش بر افغانستان، تنها نمی تواند از طریق طالبان موفق شود؛ زیرا طالبان یک نیروی قومی و ایدئولوژیک است و نماینده همه اقشار و طیف های سیاسی و اجتماعی در افغانستان محسوب نمی شود. دافعه این گروه نیز به دلیل همین دو ویژگی بیشتر از جاذبه آن است و در صورتی که برای تصاحب کامل قدرت خیز بردارد به سرعت با واکنش متقابل جریان های سیاسی، قومی و مذهبی دیگر رو به رو می شود و ناکام می ماند؛ بنابراین اسلام آباد به این نتیجه رسیده است که این بار یک دولت مشارکتی و ائتلافی متشکل از طالبان و مجاهدین به عنوان بازیگران پرنفوذ در معادلات سیاسی افغانستان تشکیل شود.

اسلام آباد در عین حال می داند که هم مجاهدین و هم طالبان با وجود آنکه خصومت های ریشه داری با همدیگر دارند، دست کم در یک زمینه، هم عقیده اند و آن لزوم حذف اشرف غنی و طیفی از مهره های مورد حمایت غرب از راس هرم قدرت است؛ زیرا پاکستان تصور می کند که آقای غنی، ریشه های نیرومندی در درون جامعه افغانستان ندارد و قادر به تشکیل یک نیروی بازدارنده وفادار و قدرتمند برای مقابله با ائتلاف طالبان و مجاهدین سابق با حمایت اسلام آباد نیست. بنابراین برای رسیدن به هدف خود به طور جدی روی این دو طیف سرمایه گذاری راهبردی می کند و در جستجوی راه هایی برای آشتی دادن آنها و سازش بر سر ساختار سیاسی مورد نظر پاکستان است.

سفرهای چندی پیش عبدالله عبدالله و گلبدین حکمتیار به پاکستان و استقبال گرم و بی سابقه اسلام آباد از آن دو، گامی مهم در همین راستا بود. هر دو چهره و جریان های سیاسی و حزبی متبوع شان در گذشته از حمایت های مالی و نظامی پاکستان برای جنگ با شوروی، تغذیه کرده اند.

با اینهمه، هنوز هم تاکید جدی اسلام آباد بر قدرت حد اکثری طالبان و تشکیل یک رژیم طالبانی دست نشانده پاکستان در کابل است؛ زیرا مجاهدین از پاکستان فاصله گرفته اند و هیچ نیروی دیگری به اندازه طالبان، مطیع و گوش به فرمان اسلام آباد نیست. این نگاه پاکستان بی تردید با مقاومت مجاهدین رو به رو خواهد شد و کار پاکستان برای عملیاتی کردن نقشه سیاسی و راهبردی خود در افغانستان را دشوار خواهد کرد.

یونس قانونی؛ از رهبران برجسته مجاهدین ضد طالبان اخیرا تصریح کرد که طالبان نمی توانند بیش از ۴۰ درصد قدرت را مطالبه کنند و هشدار داد که تاکید بر سهم ۷۵ درصدی آن گروه از قدرت به تشکیل «مقاومت دوم» منجر خواهد شد.

این هشدار در عین حال، خطاب به پاکستان هم هست؛ بنابراین اسلام آباد باید دریافته باشد که تنها ساقط کردن دولت آقای غنی با استفاده ابزاری از اهرم طالبان و مجاهدین کافی نیست و برای تشکیل رژیم دست نشانده اسلام آباد در کابل، طالبان باید سهم بیشتری به مجاهدین بدهند تا صلح پاکستانی، محقق شود و از بروز یک جنگ داخلی دیگر جلوگیری به عمل آید.

مطالب مرتبط