سفارت امریکا: رهبران طالبان تیرباران «خاشه جوان» را محکوم کنند

سفارت امریکا در کابل تیرباران خاشه جوان؛ کمدین قندهاری توسط طالبان را محکوم کرده و از رهبران این گروه نیز خواسته که قتل خاشه را محکوم کنند.blankراس ویلسن؛ کاردار سفارت امریکا در کابل امروز (چهارشنبه، ۶ اسد) در توییتی نوشت که خاشه یک کمدین محبوب بود، حتی در زمان‌های تاریک نیز باعث خنده و شادی در جامعه خود بود.

ویلسن گفته که طالبان خاشه را ربوده و پس از اعدام صحرایی او، ویدیویی را در توییتر منتشر کرده‌اند.

او نوشته است: «ما این اقدامات بیمارگونه را محکوم می‌کنیم و رهبران طالبان نیز چنین کنند».

طالبان چند روز نظرمحمد مشهور به خاشه جوان را از خانه‌اش در ولسوالی دند ولایت قندهار بیرون و روز جمعه تیرباران کرده‌اند. گفته می‌شود، دستان خاشه وقتی جسدش پیدا شد، از پشت بسته بود.

چند روز بعد ار قتل خاشه، ویدیویی که در زمان بازداشت او ضبط شده بود، در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است. در این ویدیو خاشه جوان در یک موتر در میان افراد مسلح نشسته و دستانش از پشت بسته است.

یکی از افراد مسلح از او می‌پرسد که از کجا او را گرفته‌اند و خاشه در جوابش می‌گوید روز عید در خانه‌ام.

در این زمان او می‌خواهد چیزی بگوید که یکی از افراد مسلح با سیلی به صورتش می‌زند و «خبیث» خطاب می‌کند.

سیلی زدن طالبان به صورت خاشه واکنش‌های زیادی در پی داشته است. در کنار کاربران شبکه‌های اجتماعی، مقام‌های دولتی نیز واکنش نشان داده‌اند.

از جمله امرالله صالح؛ معاون اول رییس جمهوری در واکنش خود گفته است که طالبان نه محکمه دارند و نه به شریعت و انسانیت پایبند هستند.

صالح در صفحه فیسبوکش نوشته است: «ویدیوی لحظات قبل از اعدام صحرایی خاشه جوان قندهاری نشان می‌دهد که طالب نه به شریعت پابند است، نه محکمه دارد ، نه قانون و نه انسانیت.»

سرور دانش؛ معاون دوم ریاست جمهوری گفته است که سیلی بر صورت نظر محمد خاشه «سیلی بر صورت تمام مردم افغانستان و توهین به انسانیت و کرامت انسانی است».

مطالب مرتبط

یک نظر

  1. آرا محمدی از ایران
    بازیگر تیاتر مهاجر

    عاقبت خود را راضی کردم تا فلم دردناک خاشه جوان ویا همان خاشه قندهاری را در موبایل کاکا جانم تماشاکنم.که ای کاش نمیدیدم.
    در این کلیپ، خاشه که مالوم است بی خبر از خانه بیرون کشیده ودر داخل موتر طالبان جای داده شده است، در جواب آن نامرد طالب واقعیت را میگوید! جوری که انگار دارد به رهگذری در سرک آدرس جایی را می دهد!
    اما آن مردک بی مقدار باخشم بر صورت نازنین خاشه سیلی میزند! شدت وضربه سیلی چنان محکم است که سر این هنرمند طناز به عقب میرود.خاشه که منتظر سیلی خوردن از آن ناجوانمرد نیست به یکباره صورتش متغییر می شود اما به سرعت به حالت همیشگی خود و در نقش یک کمدین میرود و بازیگر بزرگترین و دردناکترین تراژدی در تاریخ این گوشه از زمین نفرین شده می شود و به دوربین وآدمهای اطراف با لبخندی کم رنگ می نگرد و زیرلب نجوا میکند.
    خاشه: این هم آخرین صحنه از زندگی من باشد وبماند برای آیندگان! سیلی را محکمتربزنید که دیرزمانی است ما مردم بی غیرت به سیلی خوردن از دوست وآشنا آموخته شدیم!
    سیلی را محکمتر بزن که من از این روزگار سخت و پرغصه ناشمار سیلی خورده ام!
    سیلی را محکمتر بزن و خوف نداشته باش از این مردم! که یک نفرهم به شما شکایتی نخواهندکرد! سیلی را محکمتر بزن که مردم افغانستان از این سیلی ها بسیار خورده اند!
    سیلی را محکمتر بزن که من در دلم آشوب است از این همه رذالت وپستی شما دزدان مال وناموس وانسانیت!
    سیلی را محکمتربزن که مردم در این سرزمین برای تماشای سیلی خوردن مظلوم از ظالم همیشه بی تاب استند!

    سیلی را محکمتر بزن که من دیرزمانی است از این زندگی واز این مردم نا امیدم!

    سیلی را محکمتر بزن که خنده امانم نمی دهد! خنده ای تلخ بر این همه جهالت!خنده تلخ براین همه بی عدالتی! خنده ای تلخ براین مردگان متحرک که برای اسیرشدن مردی که تا دیروز برصورتشان لبخند می کاشت، ودلشان را شاد میساخت جمع شده و تنها فکرشان شکار لحظه است برای فیس بوک!
    سیلی را محکمتر بزن که نفربعدی آماده است برای سیلی خوردن ازشما…
    سیلی را محکمتر بزن جلاد که با این کارت گور طالب را در این ملک خراب آباد کندی!

    بیشتر می خواستم بنویسم؛ از این کمدین مظلوم ونام آشنای وطنم.می خواستم از هنر یگانه وبی همتایش بگویم اما چه کنم که جگرخون شده واشک امانم نمی دهد.
    میخواهم از شکوه وهنر خاشه جان بگویم اما این قلم وصاحبش کوچکتر از آن است که تصویری از این انسان بزرگ به شما نشان دهد.
    ما را ببخش خاشه جان که روح بزرگت را نشناختیم.ما را ببخش خاشه جان که از تو من حیث یک مطرب بازاری یاد کردیم..ما مردگان متحرک این نمایش تراژیک را ببخش که نفهمیدیم سیلی آن طالب دردی جانکاه داشت اما تو به خاطر شادی ما واز بیم اینکه غصه دارنشویم لبخند زدی! اما ای کاش لبخندنمیزدی وبا سگان وشغالان مانند خودشان رفتارمی کردی.ای کاش تو هم به عوض آن سیلی مشتی بر دهان کثافت وبوگندوی آن شغالان میزدی. ای کاش حداقل اخم میکردی! تندی می کردی وحتی دشنام میدادی به آن حرامیان بی ریشه اما تو سکوت کردی وآن لبخندت!… خاشه جان با آن لبخندتلخت؛ آن هم در واپسین لحظات عمرت، ما را جگرخون کردی…!
    آرا محمدی ازایران
    اگرخداوندیاری کند از این صحنه تراژیک یک پیس برای نمایش تک پرده ای خواهم نوشت.