چرا کشتار شیعیان متوقف نمیشود؟
چرا کشتار شیعیان، متوقف نمیشود؟ امنیت ادعایی طالبان کجاست و چرا چنین امنیتی برای شیعیان و هزارهها وجود ندارد؟ آیا طالبان قادر به مهار ناامنیهای خونبار در مناطق شیعهنشین و علیه هزارهها نیستند یا ارادهای برای این کار وجود ندارد و یا حتی دستهای نیرومندی در داخل تشکیلات طالبان به خون شیعیان، آغشتهاند و این کشتارهای رو به افزایش را هدایت و مدیریت و مهندسی میکنند؟
پولیس طالبان میگوید در پی یک انفجار در منطقه دشت برچی در غرب کابل، در یک موتر «کاستر»، دستکم «هفت نفر» کشته شدهاند.
خالد زدران؛ سخنگوی پولیس طالبان در کابل همچنین اعلام کرد که ۲۰ نفر دیگر در این انفجار زخمی شدهاند.
حدود دو هفته قبل نیز یک انفجار در داخل یک کلپ ورزشی در همین ناحیه رخ داد که در آن حداقل چهار نفر کشته شده و ۹ تن دیگر زخم برداشتند.
ماه گذشته نیز انفجاری در مسجد امام زمان شهر پلخمری؛ مرکز ولایت بغلان رخ داد که در نتیجه به گفته مقامهای طالبان، هفت نمازگزار شیعه کشته شدند و ۱۵ نفر دیگر زخم برداشتند؛ اگرچه منابع مردمی آمار واقعی را چندین برابر بیشتر از طالبان اعلام کردند.
مسئولیت کشتار نمازگزاران شیعه در پلخمری را نیز داعش پذیرفته بود.
با این حال، تجدید و تکرار این کشتارها نشان میدهد که امنیت وجود ندارد و غیرنظامیا شیعه به یک هدف «مشروع» و در دسترس برای گروههای تبهکار تروریستی تبدیل شدهاند.
چرا کشتار شیعیان، متوقف نمیشود؟ امنیت ادعایی طالبان کجاست و چرا چنین امنیتی برای شیعیان و هزارهها وجود ندارد؟ آیا طالبان قادر به مهار ناامنیهای خونبار در مناطق شیعهنشین و علیه هزارهها نیستند یا ارادهای برای این کار وجود ندارد و یا حتی دستهای نیرومندی در داخل تشکیلات طالبان به خون شیعیان، آغشتهاند و این کشتارهای رو به افزایش را هدایت و مدیریت و مهندسی میکنند؟
سه حمله در یک ماه و کشته و زخمی شدن صدها شهروند بیدفاع شیعه و هزاره، هرگز یک مساله طبیعی امنیتی نیست؛ زیرا اتفاقی مشابه برای سایر اقوام و مذاهب و در دیگر مناطق کشور رخ نمیدهد. این یک نسلکشی سازمانیافته و سیستماتیک است. با این حال، به نظر میرسد که برای طالبان، هیچ اهمیتی ندارد.
تاکنون حتی یکبار گزارش نشده که کابینه امنیتی طالبان برای رسیدگی به وضعیت رو به وخامت و عمیقا بحرانی امنیت شیعیان و هزارهها تشکیل جلسه بدهد. هیچ طرحی برای تامین امنیت شیعیان و هزارهها روی میز قرار ندارد. رهبران طالبان و مقامهای امنیتی آنها حتی به طرحها و ایدههای ابتکاری و پیشنهادی کنشگران شیعه برای مهار ناامنی و تامین امنیت نیز اعتنا و اعتباری قایل نیتسند و به آنها توجه نمیکنند.
این وضعیت وخیم به اندازهای برای طالبان، طبیعی جلوه میکند که حتی سران و سخنگویان سرشناستر آنها در این باره یک اظهار نظر رسانهای در حد «محکومیت» یا «ابراز تأسف» هم نمیکنند.
این بسیار معنادار، پرسشبرانگیز، عمیقا نگرانکننده و بسیار خطرناک است؛ زیرا افکار عمومی را به سمت این برداشت هدایت میکند که مسئول مستقیم این کشتارها هیچ گروهی نیست به جز خود طالبان.
این اتهامی است که پیش از این در دوره نظام جمهوری نیز بارها و بارها بر طالبان وارد شده است. در سالهای آخر سلطه نظام جمهوری اما یک نشانی دیگر برای نسبت دادن مسئولیت کشتارهای هدفمند و فاجعهبار مردم عادی شیعه و هزاره، ایجاد شد که از دستگاههای امنیتی داخلی و خارجی تا طالبان و حزب اسلامی به سادگی، پشت آن پنهان شدند و به کشتار و جنایت علیه شیعیان و هزارهها ادامه دادند. آن نشانی، داعش بود؛ گروهی بیریشه و فاقد زمینههای رشد و توسعه اجتماعی و ایدئولوژيک در افغانستان؛ اما به طور معجزهآسایی در حال قدرتگیری.
این آدرس اکنون هم در مواردی مانند کشتار شیعیان، مورد استفاده قرار میگیرد و تریبونهای ناشناخته رسانهای، جنایت و نسلکشی علیه شیعیان و هزارهها را به داعش نسبت میدهند.
اما حتی اگر این آدرس درست و واقعی و دقیق باشد، آیا این امر از طالبان، رفع مسئولیت میکند؟ طالبان میگویند که داعش را به طرز بازگشتناپذیری سرکوب و تضعیف کرده و امنیت سراسری را برای نخستینبار در ۴۵ سال گذشته بر سراسر کشور، حاکم ساختهاند. اگر این ادعا درست است، پس چرا نمازگزاران، ورزشکاران، دانشآموزان و مسافران و شهروندان عادی شیعه و هزاره، تنها به این دلیل که شیعه و هزارهاند همچنان دسته دسته کشته میشوند؟
طالبان باید به این پرسش پاسخ دهند، در غیر آن، افکار عمومی انگشت اتهام را به سمت خودشان نشانه خواهد رفت و نتیجه خواهد گرفت که کشتار شیعیان، بخشی از یک پروژه بزرگتر مبتنی بر آپارتاید طالبان است که از کوچ اجباری، غصب املاک و اموال تا ایجاد ناامنیهای سازمانیافته و کشتارهای هدفمند شیعیان و هزارهها را شامل میشود.