مجمع دوحه؛ آیا صدای زنان شنیده می‌شود؟

نهادهایی مانند سازمان ملل با ابتکاراتی مانند «مجمع دوحه» و به دنبال آن، برگزاری نشستی در شورای امنیت – اگرچه پشت درهای بسته – باید به این مهم توجه کنند که زنان و دختران افغان، نیازمند حمایت جهانی اند. صدای آنان باید شنیده شود و به داخواهی انسانی‌شان برای دسترسی به حقوق بسیار بدوی و بدیهی‌ آنان، توجه گردد.

در «مجمع دوحه ۲۰۲۳» که در پایتخت قطر با سخنرانی‌ دبیرکل سازمان ملل و نخست‌وزیر قطر آغاز شد، درباره منع آموزش دختران و اعمال محدودیت‌ها بر زنان از سوی طالبان بحث شد.

در یکی از نشست‌های تخصصی با عنوان «زنان افغانستان منبع ثبات»، ریچارد بنت؛ گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل گفت که «زنان افغانستان احساس می‌کنند کشورهای قدرتمند به آن‌ها خیانت کرده‌اند».

آقای بنت افزود که طالبان درباره آموزش «یکدست» نیستند.

او گفت: «به یاد دارم که خیلی قبل با وزیر تحصیلات عالی صحبت می‌کردم او در مورد جبنه‌های فنی فکر می‌کرد و می‌گفت که دانشگاه‌ها نصف روز زن و نصف روز مرد شود. یا سه روز هفته زن و سه روز مرد باشد؛ اما قندهار او را چند وقت بعد از این پست برکنار کرد.»

رینا امیری؛ نماینده ویژه امریکا برای حقوق زنان افغانستان نیز گفت که «ما باید راهی بیابیم که صدای اکثریت خاموش زنان افغانستان شنیده شود».

ریچارد بنت درست می‌گوید؛ زیرا به راستی زنان و دختران افغانستان تصور می‌کنند که جهان و در رأس آن امریکا و قدرت‌های غربی به آن‌ها خیانت کرده و آنان را علیرغم قربانی‌های بزرگی که برای دستیابی به حقوق انسانی‌شان داده‌اند در ظلمات مطلق و در برابر آینده‌ای که وجود ندارد به حال خود رها کرده‌اند.

وضعیت رقت‌انگیز امروز میلیون‌ها زن و دختر افغان و چشم‌انداز تیره و تار فردای دخترانی که نه می‌توانند درس بخوانند، نه می‌توانند کار کنند، نه می‌توانند سفر کنند، نه می‌توانند دست به انتخاب بزنند، نه می‌توانند در جامعه حضور و مشارکت داشته باشند و نه می‌توانند رویاها و امیدهای ساده و حداقلی‌شان را تحقق بخشند، به وضوح شهادت می‌دهد که آن‌ها قربانی یک خیانت بزرگ شده‌اند که عامل اصلی و مستقیم آن نه تنها طالبان؛ بلکه قدرت‌هایی هستند که طالبان را به قدرت رساندند و زمینه‌های سقوط نظام جمهوری را فراهم کردند.

از جانب دیگر، در این نیز شکی وجود ندارد که رهبران طالبان درباره اعمال سیاست‌های زن‌ستیزانه‌شان، همسو و هماهنگ نیستند و موضع‌گیری‌های گاه به گاه برخی از آن‌ها درباره تحصیل دختران بر این برداشت، مهر تایید می‌زند؛ اما چیزی که مانع گسترش این اختلاف شده، وجود یک هسته اقتدارگرای مسلط بر کانون مرکزی قدرت طالبان در قندهار است که در رأس آن ملا هبت‌الله قرار دارد و از سوی طیفی از مولوی‌های تندرو و قدرتمند حمایت و حفاظت می‌شود.

بنابراین، انتظار تغییر از درون دستگاه طالبان، بسیار بیهوده، خوش‌بینانه و حتی ساده‌انگارانه است؛ زیرا رهبران مخالف ممنوعیت تحصیل دختران، یا در حاشیه قرار دارند و منزوی شده‌اند و یا به دلیل ترس از طرد و انزوا و از دست دادن قدرت، مجبور به سکوت شده و ترجیح می‌دهند که در این باره موضع نگیرند.

با این حساب، نهادهایی مانند سازمان ملل با ابتکاراتی مانند «مجمع دوحه» و به دنبال آن، برگزاری نشستی در شورای امنیت – اگرچه پشت درهای بسته – باید به این مهم توجه کنند که زنان و دختران افغان، نیازمند حمایت جهانی اند. صدای آنان باید شنیده شود و به داخواهی انسانی‌شان برای دسترسی به حقوق بسیار بدوی و بدیهی‌ آنان، توجه گردد.

این بخشی از کاری است که جهان برای جبران پیامدهای عمیقا غم‌انگیز و به شدت فاجعه‌آمیز «خیانت» خود به آرمان‌های مشروع و مقدس زنان و دختران افغان باید انجام دهد؛ در غیر آن صورت، همان‌طور که ریچارد بنت اشاره کرده است، رهبر اقتدارگرای طالبان در قندهار، به سرعت مهره‌های میانه‌رو و طرفدار حقوق زنان و دختران افغان را برکنار می‌کند و اجازه نمی‌دهد که در مسیر اعمال سیاست‌های ضد انسانی و زن‌ستیزانه آن، مانعی وجود داشته باشد؛ به ویژه اگر این مانع از درون طالبان باشد و تصویر بیرونی به ظاهر یکپارچه و ساختار منسجم این گروه را خدشه‌دار سازد.

با توجه به این واقعیت‌ها انتظار می‌رود که ابتکاراتی مثل مجمع دوحه و نیز نشست‌ها، ارزیابی‌ها و گزارش‌های متعدد نهادهای زیرمجموعه سازمان ملل متحد در نهایت بتواند زمینه‌ساز شنیده‌ شدن صدای دادخواهی زنان و دختران افغان قرار بگیرد و جهان را به حمایت مسئولانه، واقعی، نامشروط و کاملا غیرسیاسی از آرمان‌های آنان برانگیزد.

مطالب مرتبط