داعش در افغانستان؛ خون‌ریزتر، خشونت‌بارتر

داعش در افغانستان، همچنان وجود دارد و چه بسا خو‌ن‌ریزتر و خشن‌تر و خطرناک‌تر شده‌است؛ زیرا نیروهای این گروه با تغییر هوشمندانه تاکتیک‌های تروریستی خود به حملات بی‌پروا بر اهداف غیرنظامی و به طور ویژه کشتار بدون تبعیض شیعیان، رو آورده‌اند.

در تازه‌ترین گزارش آنتونیو گوترش؛ دبیرکل سازمان ملل درباره وضعیت امنیتی افغانستان زیر سلطه طالبان گفته شده که رویدادهایی که داعش مسئولیت آن‌ها را پذیرفته یا به آن نسبت داده شده «کاهش یافته است».

از اول آگوست تا ۷ نوامبر، یوناما ۸ حمله داعش در سه ولایت را ثبت کرده که در مقایسه با ۲۷ حمله در ۶ ولایت در مدت مشابه سال قبل، کاهش قابل توجهی را نشان می‌دهد.

در مدت این سه ماه مهاجمان داعش عمدتا مردم عادی به ویژه جامعه شیعه افغانستان را هدف قرار داده‌اند، از جمله انفجار در یک مسجد شیعیان در پلخمری بغلان در ۱۳ اکتبر، حمله به یک باشگاه ورزشی در منطقه شیعیان هزاره در‌ دشت برچی در غرب کابل در ۲۶ اکتبر و انفجار در یک موتر مسافربری در همین منطقه در ۷ نوامبر.

در این گزارش آمده که داعش در تلاش تبلیغاتی برای جذب افراد داخلی و خارجی است. حکومت طالبان می‌گوید هسته‌های داعش در افغانستان را «نابود» کرده است.

با این حال، به باور کارشناسان، حملات منسوب به داعش در افغانستان از نظر آماری و روی کاغذ، ممکن است کاهش یافته باشد. داعش شاید دیگر قادر به راه‌اندازی حملات هدفمند و بزرگ تهاجمی بر اهداف دشوار نظامی و نهادهای مهم دولتی نباشد. این گروه همچنین در نبرد خود با طالبان برای سلطه بر سرزمین و جغرافیا نیز شکست خورده و در حال حاضر – برخلاف دوره جمهوریت- هیچ ولسوالی یا منطقه‌ای خاص را به طور کامل و مستقیم، کنترل نمی‌کند.

بخشی از این تغییرات، ممکن است تاکتیکی باشد و به شیوه‌های مورد استفاده این گروه برای پیشبرد پروژه تروریستی خودش مربوط باشد. بخشی دیگر هم شاید ناشی از عدم دسترسی داعش به منابع، پول، سلاح و حمایت‌های پیدا و پنهان دولتی و خارجی باشد. پیش از سقوط نظام جمهوری، داعش عملا از سوی بخشی از بدنه امنیتی دولت و همچنین برخی قدرت‌های بزرگ عضو ناتو، مورد حمایت قرار داشت و بربنیاد روایتهای متعدد «هلیکوپترهای ناشناس» به آن‌ها پول و سلاح می‌فرستادند و حتی نیروهای‌شان را در مناطق مختلف افغانستان، جابه‌جا می‌کردند. در آن زمان، داعش حتی چند ولسوالی و منطقه خاص را در ننگرهار، سرپل، فاریاب، جوزجان و… کنترل می‌کرد و بر‌ آن‌ها تسلط داشت. این شریان‌های مالی و تسلیحاتی اکنون قطع یا تضعیف شده‌اند؛ زیرا طالبان نمی‌خواهند برای خود یک رقیب قدرتمند و دولتی در درون دولت بسازند.

با این‌همه، هیچ شکی وجود ندارد که داعش در افغانستان، همچنان وجود دارد و چه بسا خو‌ن‌ریزتر و خشن‌تر و خطرناک‌تر شده‌است؛ زیرا نیروهای این گروه با تغییر هوشمندانه تاکتیک‌های تروریستی خود به حملات بی‌پروا بر اهداف غیرنظامی و به طور ویژه کشتار بدون تبعیض شیعیان، رو آورده‌اند. برای آن‌ها دیگر مهم نیست که قربانیان‌شان به کدام طیف و طبقه اجتماعی تعلق دارند؛ تنها چیزی که مهم است برانگیختن یک جنگ قومی و مذهبی، تشدید شکاف و نفاق و نفرت و ایجاد رعب و وحشت برای تنگ‌تر کردن عرصه زندگی برای شیعیان در مناطق عمدتا شیعه‌نشین کشور است.

از این منظر، داعش نه تنها تضعیف نشده؛ بلکه قدرتمندتر هم شده ا‌ست و یکی از دلایل آن این است که جامعه بزرگ شیعیان کشور، هیچ حامی متعهد و مسئولی ندارد و دولت حاکم هم مایل نیست که مسئولیت تامین امنیت آن‌ها را بپذیرد. چه بسا حتی با کشتارهای جنایتکارانه اخیر در پلخمری و غرب کابل و شهرک جبرئیل هرات، این باور در میان اغلب شیعیان کشور، قدرت گرفته است که بخشی از حاکمیت نیز با این کشتارها موافق است و از این منظر، نوعی هم‌پیمانی و همدستی پنهانی میان بخشی از طالبان و داعش علیه شیعیان، شکل گرفته‌ است.

با توجه به این واقعیت‌ها و ارزیابی‌ها، گزارش تازه دبیرکل سازمان ملل درباره وضعیت امنیتی افغانستان و موقعیت داعش در آن، به طور ناامیدکننده‌ای، خطرات داعش را کم‌اهمیت جلوه داده و به صورت پررنگ و پرسش‌برانگیزی بر «توانایی» طالبان در مهار چالش‌های امنیتی تمرکز کرده‌ است. این در حالی است که اکثریت مردم افغانستان به ویژه تمام مردم اهل تشیع، احساس می‌کنند که هیچ پشتوانه امنیتی ندارند و به دلیل تفاوت در زبان و ملیت و مذهب‌شان، عملا و عمدا از سوی دولت حاکم، رها و طرد شده‌اند. این چیزی است که به صورت ویژه باید در گزارش مورد اشاره آنتونیو گوترش به مثابه یک چالش امنیتی بزرگ، برجسته می‌شد و مورد توجه قرار می‌گرفت.

مطالب مرتبط