جایگاه صلح افغانستان در نبرد روسیه و امریکا
روسیه به عنوان قدرت تعدیلکننده ابرقدرت امریکا در جهان، به سرعت در حال احیای دوباره است. پوتینیسم از نظر بسیاری از طرفداران رییس جمهوری روسیه و حتی شماری از منتقدان او، شناسه عصری است که به بخشی از تاریخ روسیه پساشوروی اطلاق میشود که در آن، ولادیمیر پوتین نقش یک احیاگر بزرگ را برای ابرقدرتی مرده و مضمحلشده ایفا میکند.
این عصر نهتنها به پایان نرسیده؛ بلکه هماکنون در اوج شکوه و شکوفاییاش قرار دارد. ولادیمیر پوتین مصمم است تا به هژمونی یکجانبه امریکا و بلوک غرب بر جهان پایان دهد و با احیای روسیه، نظم یکجانبه و تکساحتی مدیریت بینالمللی را با تقسیم میان شرق و غرب، تعدیل کند.
یکی از عرصههایی که این رویکر روسیه به رهبری پوتین در آن، بروز و ظهوری ملموس و محسوس دارد، جنگ و صلح افغانستان است.
در شرایطی که کاخ سفید تلاش میکند تا با دستیابی به یک توافق آبرومندانه صلح با ستیزهجویان طالبان، راههای خروج خود از مأموریت دشوار و پرهزینه افغانستان را هموار کند و پرونده طولانیترین جنگ تاریخ امریکا را مختومه اعلام کند، روسیه از آنسو در تلاش برای احیای دگرباره خاکریزهای شوروی پیشین در افغانستان و منطقه است.
قدرت استراتژیک روسیه در روند صلح افغانستان، زمانی آشکار شد که علیرغم مخالفت صریح کابل و واشنگتن، مسکو یک نشست منطقهای را با حضور نمایندگان گروه طالبان و چندین کشور مهم و مؤثر منطقه، میزبانی کرد.
پس از آن، در حالی که امریکا چندین دور مذاکره مستقیم با طالبان را پشت سر میگذاشت، روسیه دومین نشست صلح را با حضور و مشارکت گروههای سیاسی مختلف افغانستان و گروه طالبان، برگزار کرد؛ هرچند اینبار، به دلایل کاملا سیاسی، مقامهای دولت روسیه از مشارکت مستقیم در این نشست، احتراز کردند تا ماهیت «بینالافغانی» آن مخدوش نشود.
با اینحال، در راستای نفوذ عمیق روسیه روی معادلات جنگ و صلح افغانستان، زلمی خلیلزاد؛ نماینده ویژه امریکا برای صلح افغانستان اخیرا با ضمیر کابلوف؛ نماینده ویژه روسیه در امور افغانستان، دیدار کرد.
آقای خلیلزاد در صفحه رسمی توییتر خود نوشته است که در این دیدار دوطرف در مورد چگونگی صدور ویزا برای هیأت مذاکرهکننده طالبان از جانب سازمان ملل و تشکیل یک هیأت مذاکرهکننده همهشمول که در آن نمایندگان حکومت و احزاب سیاسی حضور داشته باشند بحث و گفتگو کردهاند.
این دیدار در سفارت روسیه در ترکیه انجام شده است.
این دیدار در حالی صورت گرفته که پیش از این ضمیر کابلوف گفته بود که امریکا در افغانستان شکست خورده و نیاز است تا نیروهایش را از این کشور خارج کند.
موضع آقای کابلوف بازتابدهنده ماهیت کلی سیاست اصلی روسیه در قبال جنگ و صلح افغانستان و حضور نیروهای ناتو و امریکا در کشور است.
دیدار آقای خلیلزاد با نماینده ویژه رییس جمهوری روسیه در امور افغانستان نیز صرفا به این دلیل صورت نمیگیرد که روسیه یکی از پنج عضو دایم شورای امنیت سازمان ملل متحد است و میتواند در روند تصمیمگیری درباره رفع تحریمهای بینالمللی علیه رهبران طالبان، مؤثر باشد؛ بلکه این دیدار، نشانگر نفوذ عمیق روسیه روی شرایط جاری در افغانستان هم هست.
روسیه از یکسو، در پی برقراری ارتباط نزدیکتر با طالبان به مثابه گروهی است که به احتمال زیاد، نقشی محوری و تعیینکننده در چشمانداز آینده سیاست و امنیت افغانستان ایفا خواهد کرد، و از جانب دیگر میخواهد با توسعه دامنه قدرت و نفوذ و اثرگذاری خود روی تحولات افغانستان، قدرت مسلط امریکا و ناتو در این زمینه را تعدیل کند.
در این میان، به صورت اتفاقی، روسیه و امریکا علیرغم اهداف و منافع متفاوت و چهبسا متعارضی که در جنگ و صلح افغانستان دارند، برای رسیدن به این اهداف و منافع، ناگزیر اند از یک راه بروند و آن، برقراری تماسهای سیاسی و صلحآمیز با طالبان است.
یکی از اهداف روسیه است که با تحکیم و توسعه روابط خود با طالبان و تسهیل زمینههای صلح مورد نظر رهبران آن گروه، از قدرتگیری داعش در افغانستان و اشاعه آن از افغانستان به آسیای مرکزی، پیشگیری کند؛ اما امریکا در پی آن است که افزون بر توافقی آبرومندانه برای خروج، تبعات سهمگین شکست در افغانستان را برای یک ابرقدرت همچنان مدعی، مهار کند، و حتی اگر امکان داشته باشد با حفظ خطر بزرگنماییشده داعش، همچنان در آینده، سیطره هژمونیک خود بر این بخش از جهان را حفظ کند.
روشن است که دو قطب قدرت جهان، همانند بسیاری از کانونهای بحران و خطر در دیگر نقاط دنیا، در افغانستان نیز شدیدا رویاروی همدیگر قرار دارند؛ اما در حال حاضر، هیچ گزیری جز همکاری برای دستیابی به صلح با طالبان ندارند؛ همکاریای که روشن نیست که آیا در شرایط پساصلح هم قابل استمرار خواهد بود یا خیر.