نسلکشی هزارهها؛ تماشا، محکومیت، عادیسازی
مؤسسه ماینروبی هلوتراست میگوید حمله اخیر بر کارکنان این مؤسسه «قتل عمد» بودهاست.در این حمله مهاجمان نقابپوش ۱۰ کارمند این مؤسسه ماینروبی را در بغلان کشتند و ۱۶ تن دیگر زخمی شدند.
جیمز کوان؛ رئیس اجرایی این نهاد به بیبیسی گفت آنچه دیشب اتفاق افتاد «قتل عمد» بوده، گروهی از مردان مسلح به اردوگاه ما آمدند و افراد هزاره را جدا کرده و به قتل رساندند. ما انتظار چنین چیزی را نداشتیم.
آقای کوان گفته که مهاجمان «با خونسردی» کارکنان این مؤسسه را کشتند.
در کلیپی که پولیس بغلان نشر کرده نیز یکی از نجاتیافتگان این حمله گفته که افراد مسلح پیش از تیراندازی از آنها پرسیدند که کسی از آنها از قوم هزاره است؟
در روزهای اخیر، شماری از افغانها با هشتگ «نسلکشی هزارهها» (StopHazaraGenocide #) طوفان توییتری به راه انداختند که در افغانستان و شماری از کشورها ترند شد.
این کارزارها اما هرگز وضعیت را تغییر نخواهد داد؛ مادامی که کشتارهای سیستماتیک و نسلکشی هدفمند هزارهها به مثابه یک جنایت آشکار ضد بشری از سوی دولتها، سازمانها و فعالان حقوق بشری در سطح ملی و بینالمللی، به رسمیت شناخته نشده و مسئولان این جنایات، هزینههای سنگین اعمال شنیعشان را نپرداختهاند.
آنچه اکنون جریان دارد تماشا، محکومیت و عادیسازی است؛ فرایندی شرمآور که تنها تروریستهای بزدل را به ارتکاب این اعمال شنیع و تکاندهنده تشویق و ترغیب میکند و کاری برای نجات قربانیان بیدفاع این جنایتها انجام نمیدهد.
دولت و جامعه بینالمللی شاهد اند که هزارهها در افغانستان تنها به دلیل تبار و مذهبشان آماج قرار میگیرند. آنها هیچ خطری امنیتی را برای هیچیک از طرفها ایجاد نکردهاند؛ اما بیرحمانه آماج قرار میگیرند و بیپروا قربانی میشوند. از این نظر، هیچ تفاوتی میان کشتار سازمانیافته کارمندان هزاره یک مؤسسه ماینپاکی با قتل عام فاجعهبار دختران نوجوان دانشآموز مکتب سیدالشهدا و چندین فاجعه مشابه دیگر وجود ندارد.
اما چرا هیچ کاری صورت نمیگیرد؟ چرا دولت، مجامع بینالمللی و سازمانهای جهانی تنها تماشاگر این بازی خونین تروریستهای خونآشام هستند؟ آیا آنها از صدور بیانیههای بیاثر محکومیت، شرمسار و سرافکنده نمیشوند؟ این بیانیههای تکراری و بیمصرف و کاغذین چه کمکی به بهبود حال قربانیان و تغییر سرنوشت قربانیان بعدی میکند؟
چرا تروریستها در آشیانههای امنشان هزینه این جنایتهای ضد انسانی را نمیپردازند؟ هلیکوپترها، نظامیان آموزشدیده و ارتشهای قوی و حرفهای کجا هستند تا تروریستهای جنایتکار را در قبال جنایتهای ارتکابیشان در پیشگاه قانون و عدالت، پاسخگو قرار دهند؟ چرا علیرغم تکرار پی در پی اینگونه فجایع، تروریستهای جنایتکار همچنان در زندانهای دولتی در امنیت و مصونیت زندگی میکنند و به طور علنی با حضور خانوادههای قربانیان، مورد محاکمه و مجازات عادلانه قرار نمیگیرند؟
افزون بر همه این پرسشهای بیپاسخ، نگرانی عمیق و جدی دیگر این است که مبادا این رویدادها به مسایل عادی و هر روزه تبدیل شود و هیچ حساسیتی را حتی در حد صدور بیانیههای تکراری محکومیت هم برنیانگیزد.
این در حالی است که نسلکشی و قتل عام سیستماتیک یک اقلیت قومی و مذهبی، هرگز رخدادی عادی نیست. این مصداق آشکار جنایت علیه بشریت است و عوامل آن باید از سوی همه کسانی که به جهانی کاملا انسانی باور دارند و به موهبت بیهمتای حیات برای همه ابنای بشر، ارزش قایل اند، به سختی مجازات شوند؛ زیرا مادامی که انسانی به دلیل قومیت یا باور مذهبیاش از حق حیات، محروم میشود و بیرحمانه آماج قرار میگیرد، جهان هنوز زیستگاه امنی برای انسان نیست و همه انسانها در برابر این جنایت، مسئول اند و باید در برابر آن اقدام کنند.
این اتفاق اما درباره هزارهها و شیعیان افغانستان نمیافتد.
نکته قابل تأمل این است که رهبران دولت افغانستان، حتی به اندازه عمران خان؛ نخستوزیر پاکستان نیز غیرت و حمیت و عرق میهنپرستانه ندارند تا در واکنش به این رخدادها به بازماندگان قربانیان آن سر بزنند و برای التیام زخمها و مجازات جنایتکاران، قولهای قوی و اطمینانبخش بدهند. این ناامیدکننده است و باور مردم نسبت به بیانیههای مشمئزکننده محکومیت را از میان میبرد و به عادیسازی اینگونه فجایع و جنایتها کمک میکند؛ ضمن آنکه تروریستهای خونآشام هم بدون نگرانی از توبیخ و مجازات، به ادامه این نوع کشتارها ترغیب میشوند.