سرنوشت زمینهای قوشتپه؛ ساکنان بومی یا مهاجران جنوبی؟
هشدار تازه وزارت زراعت طالبان درباره ممنوعیت توزیع و تصاحب زمینهای اطراف کانال قوشتپه تا زمانی که فرمان ملا هبتالله آخوندزاده صادر نشده، آیا نشانهای دیگر از برنامه طالبان برای واگذاری این زمینها به مهاجران و ناقلین جنوبی و پاکستانی نیست؟
وزارت زراعت طالبان هشدار داده که هیچکسی بدون دستور ملا هبتالله آخوندزاده؛ رهبر این گروه حق توزیع زمینهای قوشتپه را ندارد. پیشتر گزارشهایی درباره توزیع زمینهای اطراف این کانال به پشتونها و خانوادههای طالبان پاکستانی منتشر شده است.
وزارت زراعت طالبان این گزارشها را «بیاساس» خوانده و گفته که هیچ شخص یا نهادی بدون دستور هبتالله آخوندزاده، حق استفاده، توزیع، خرید و فروش زمینهای اطراف کانال قوشتپه را ندارد.
این وزارت از مردم خواسته که تا اعلام رسمی، هیچ اقدامی برای دریافت زمینهای کانال قوشتپه نکنند.
این در حالی است که «جبهه مقاومت ملی» در ماه قوس سال گذشته گفته بود که طالبان زمینهای اطراف کانال قوشتپه را «به تروریستان انتقالیافته از پاکستان و دیگر مردمان غیربومی» توزیع میکنند.
کانال قوشتپه حدود ۲۷۰ کیلومتر طول دارد و از ولسوالی کلدار بلخ آغاز میشود و با عبور از جوزجان به ولایت فاریاب میرسد.
این کانال برای آبیاری حدود ۵۵۰ هزار هکتار زمین و جابهجایی تا سه میلیون نفر در نظر گرفته شده است.
اگرچه تاکنون مستندات محکمی درباره برنامه پشت پرده طالبان برای توزیع زمینهای اطراف کانال قوشتپه وجود ندارد؛ اما قراین و نشانههای زیادی موجود است که نشان میدهد تغییر بافت قومیتی مناطق شمالی و مرکزی کشور در کانون توجه دولت طالبان قرار دارد.
یکی از این نشانهها گسیل جوانان پشتونتبار جنوبی و شرقی به مناطق شمالی افغانستان به بهانههایی مانند کارگری، فروشندگی، تحصیل و… است. منابع محلی میگویند که این برنامه، حتی در دوران نظام جمهوری کلید خورده بود؛ اما با روی کار آمدن طالبان اوج گرفت و اکنون به یک چالش بزرگ اجتماعی، امنیتی و فرهنگی برای ساکنان بومی این مناطق تبدیل شدهاست.
نشانه دیگر، حضور جنگجویان طالبان افغان و پاکستانی در ولایتهای شمالی و شمال شرقی افغانستان میباشد. بربنیاد گزارشها طالبان در ابتدا به دلیل کمبود نیرو و نفرات، قادر به کنترل ولایتها و ولسوالیهای واگذار شده به این گروه نبودند و برای این منظور، حتی پشتونهای پاکستانی و طالبان پاکستان را به خدمت میگرفتند و برای آنان به طور گسترده، تذکره افغانی صادر میکردند.
اخیرا نماینده ویژه پاکستان در امور افغانستان در یک مصاحبه تلویزیونی بیسابقه ادعا کرد که ۶ هزار جنگجوی طالبان پاکستانی با خانوادههای خود در افغانستان زندگی میکنند. طالبان قبلا گفته بودند که برای اطمینان پاکستان از عدم حمله از خاک افغانستان علیه آن کشور، جنگجویان طالبان پاکستانی را از مناطق مرزی به ولایتهای دیگر منتقل میکنند و بربنیاد گزارشها پس از آن، جابهجایی پشتونهای پاکستانی در شمال و شمال شرق کشور، شدت گرفت.
در تازهترین مورد نیز اخراج گسترده و بیسابقه بیش از یک و نیم میلیون پناهجوی افغان از پاکستان، شک و پرسشهای فراوانی را درباره اهداف پشت پرده این پروژه برانگیخت که یکی از مهمترین آنها احتمال تبانی طالبان و پاکستان برای انتقال پشتونهای پاکستانی به مناطق شمالی و مرکزی افغانستان بود.
در این میان، خبرهای تاییدنشدهای نیز درباره دستور رهبر طالبان برای انتقال پشتونهای پاکستانی یا جنوبی افغانستان به سراسر کشور از جمله مناطق شمالی و مرکزی کشور منتشر شده است.
حتی نفربرهای نظامی وابسته به وزارت دفاع طالبان نیز برای انتقال این افراد در مرزها مستقر شدند تا آنان را به مناطق مورد نظر، منتقل کنند.
به این ترتیب، هشدار تازه وزارت زراعت طالبان درباره ممنوعیت توزیع و تصاحب زمینهای اطراف کانال قوشتپه تا زمانی که فرمان ملا هبتالله آخوندزاده صادر نشده، آیا نشانهای دیگر از برنامه طالبان برای واگذاری این زمینها به مهاجران و ناقلین جنوبی و پاکستانی نیست؟
چرا این زمینها به ساکنان بومی سه ولایت بلخ، جوزجان و فاریاب واگذار نمیشود؟ چرا اقوام ساکن مناطق شمالی کشور حق ندارند در یک رقابت آزاد، این زمینها را بخرند و از آن در راستای شکوفایی اقتصاد محلی و توسعه زراعت، بهره ببرند؟ چرا زمینهای کشاورزی شهرها و ولسوالیهای واقعشده در مسیر این کانال، از آب آن منتفع نمیشوند؟
اصولا آیا ملا هبتالله به عنوان رهبر خودخوانده یک دولت نامشروع و یک گروه قومی، حق و صلاحیت تصمیمگیری درباره زمینهای واقع در ولایتهای دیگر را دارد؟ چه مرجعی این حق را به او داده و او چرا باید به طور خودکار، صلاحیت تعیین تکلیف زمینهای افغانستان را داشته باشد؟
علیرغم پنهانکاری طالبان اما به باور تحلیلگران، هرگونه اقدام برای جابهجایی قومی و تغییر بافت جمعیتی مناطق شمالی و مرکزی کشور از سوی طالبان، نه تنها با واکنش مردم روبهرو میشود و تنش و تشنج قومی را در سطح ملی تشدید خواهد کرد؛ بلکه حتی همسایگان شمالی کشور و سایر قدرتهای منطقهای نیز چنین چیزی را برنخواهند تافت؛ زیرا این اقدام به طور بالقوه، توسعه تروریزم و گسترش ناامنی از شمال به آسیای مرکزی را چندین برابر تقویت خواهد کرد.