ﺻﻠﺢ ﻳﺎ اﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ؟ مسأله این است!
درحالیکه افغانستان خود را برای برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۸ آماده میکند، این زلمی خلیلزاد است که با مذاکرات جنجالی صلح خود با طالبان، ناگهان و بهصورت غیررسمی، برگزاری این روند را در معرض تردید قرار داد.
اکنون به همان اندازه که سرنوشت آینده حکومت و ساختارهای نظام سیاسی و امنیتی و حقوقی افغانستان با تردید و ابهام سؤالبرانگیز همراه است، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و نهایی شدن نتایج انتخابات پارلمانی ۲۸ میزان نیز در هالهای از ابهام و بیسرنوشتی نگرانکننده قرار دارد؛ ابهامی فزاینده که بهموازات مرور زمان و نزدیک شدن طالبان به مطالبات خود و بهدنبال آن طرح مطالباتی تازه، پیچیدگی بیشتری مییابد و نگرانیها نسبت به سرنوشت سیاسی آینده کشور را تشدید میکند. پیشازاین خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، تشکیل حکومت موقت و الغای انتخابات ریاستجمهوری، بهعنوان خواستهای محوری طالبان، به رسانههای همگانی درز کرده بودند، اما اخیراً رهبر دفتر طالبان در قطر، خواستار انحلال اردوی ملی به این دلیل شده که این اردو ساخت امریکا است؛ چیزی که مستلزم فروپاشی کامل نظام و نهادهای نظامی و غیرنظامی آن و استیلای کامل آی اس آی پاکستان بر سرشت و سرنوشت سیاسی افغانستان است و رییسجمهور غنی نیز هشدار داد صلحی که در آن نقش نیروهای امنیتی نادیده گرفته شود، مردود است.
در این یادداشت اما سعی ما بر آن است که برآیند صلح امریکا با طالبان را برای انتخابات ریاستجمهوری کشور مورد مداقه قرار دهیم. بررسی این موضوع را با طرح این پرسش آغاز میکنیم که: در روند مذاکرات صلح برای حل بحران سیاسی افغانستان، صلح مقدم است یا انتخابات؟
پاسخ این پرسش، ارتباط گسستناپذیری با تفاهم روسها و امریکا بر سر معادله افغانستان دارد. حقیقت این است که امریکا نمیتواند در قضیه صلح افغانستان، قدرتهای منطقهای را دور بزند. روسیه، هم نفوذی چشمگیر و انکارناپذیر در افغانستان دارد و هم بخشی از نیروهای طالبان، وابسته به این قدرت منطقهای است. افزون بر این، برگزاری اولین نشست رودرروی نمایندگان طالبان و حکومت کابل در مسکو و نیز برگزاری دومین نشست با حضور طالبان و رهبران سیاسی افغانستان در روسیه، بیانگر تسلط مسکو بر طالبان و توانایی بازیگری او دوشادوش و پایاپای امریکا در بازی صلح و جنگ افغانستان و حاوی و حامل این پیام است که امریکا نباید سهم و نقش روسیه را در افغانستان نادیده بگیرد.
در این میان، نشست پنجم فبروری ـ نشست دوم مذاکرات صلح افغانستان به میزبانی روسیه ـ بهمثابه واکنش مسکو به نشستهای امریکا و طالبان در قطر برای ابلاغ این هشدار برگزار میشود که هرگونه اقدام یکجانبه برای حل صلحآمیز قضیه افغانستان، راه بهجایی نمیبرد. بنابراین امریکا نمیتواند صلح افغانستان را بدون امضا و حضور روسیه بهپیش ببرد و در صورت تفاهم هر دو، این احتمالِ بسیار بالا وجود دارد که صلح نسبت به انتخابات، در اولویت طرفین قرار گیرد؛ زیرا:
اولاً امریکا در معرض ﻓﺸﺎﺭهای بسیار سنگین اﻗﺘﺼﺎﺩﻱ قرار دارد و توانایی ﺗﺪاﻭﻡ حضور پرهزینه در افغانستان را از دست داده است. بنابراین، خواست خروج نیروهای امریکایی از افغانستان بهعنوان بخشی از خواستههای طالبان، هم مورد استقبال امریکا قرار گرفته و هم تنها گزینه برای ترک آبرومندانه افغانستان و درنتیجه کاهش هزینههای بیثمر نظامی ایالات متحده در کشور است.
ثانیاً بخشی معتنابه از هزینههای میلیاردی امریکا در افغانستان (سالانه ۵۰ میلیارد دالر، به گفته ترامپ در توییتر) نتیجه نقشآفرینی مخالفان منطقهای حضور امریکا در افغانستان و از جمله روسیه، ایران و چین است. این هزینه سرسامآور که فاقد هرگونه بازدهی سیاسی و نظامی است، امریکا را در حد خود، در سراشیب بحران اقتصادی قرار داده و اکنون ایالات متحده با عبرت گرفتن از این رویارویی بیهوده، سعی میکند از ﺗﻘﺎﺑﻞ ﺑﺎ ﺭﻭسیه، ﭼﻴﻦ و اﻳﺮاﻥ ﺩﺭ ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎی اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥبپرهیزد.
ثالثاً با آنکه لیبرالدموکراسی امریکایی ـ غربی در افغانستان وارد هجدهسالگی خود شده است، اما به بلوغ نرسید و شدیداً از بیماری رشد نیافتن و در مقطع کودکی باقی ماندن، رنج میبرد. بهواقع شکست امریکا هم در حوزه سیاسی و هم در میدان نظامی، موجب زیر سؤال رفتن لیبرالدموکراسی، بهعنوان مهمترین ارزش امریکایی و ناکامی شیوه حکومتداری غربی در افغانستان شده است.
رابعاً ناکامی و ناکارآمدی و ﻋﺪﻡ ﻣﺸﺮﻭﻋﻴﺖ ﻛﻤﻴﺴﻴﻮﻥ اﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ که خروجی آن بهویژه در انتخابات پارلمانی ۱۳۹۷، عمیقترشدن شکافهای اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻗﻮﻣﻲ ﺩﺭ اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥ شد، ادامه این وضعیت را برای امریکا نزدیک به محال ساخته و حیثیت دموکراتیک ایالات متحده را در سطح بینالمللی مخدوش کرده است.
موارد فوق مؤید این واقعیت است که برای امریکا صلح بر انتخابات اولویت و تقدم دارد و سکانداران کاخ سفید و وزارت خارجه امریکا در تلاشاند با امضای توافقنامه صلح با طالبان و تشکیل حکومت موقت در افغانستان، زمینه برگزاری انتخابات نسبتاً آبرومندانه و قابل قبول پارلمانی و ریاستجمهوری پساحکومت موقت را در افغانستان فراهم کنند. اگرچه نفس تشکیل حکومت موقت با توجه به آشفتگیهای سیاسی و شکافهای عمیق اجتماعی، بخشی از مهمترین عوامل بازدارنده از برگزاری هرگونه انتخابات و مخصوصاً انتخابات با ویژگیهای شفافیت و عادلانه بودن شمرده میشود. بااینحال، نباید از یاد برد که در صورتی که واشنگتن و مسکو به توافقی در مورد صلح افغانستان دست نیابند، این انتخابات است که مقدم بر صلح قرار میگیرد و با همه اماواگرهایی که در مورد شفافیت و آزاد و عادلانه بودن آن و نیز مشروعیت کمیسیون انتخابات وجود دارد، برگزار خواهد شد.
چنین چیزی خواست حکومت و رییسجمهور غنی نیز هست، چنانکه او همه این وعدهها را در سخنرانی خود برای جوانان به مردم افغانستان و جامعه جهانی سپرد، اما همه میدانیم که این وعدههای سر خرمن ناشی از تنهایی و انزوای اشرف غنی در بازیهای اخیر صلح و سیاست و باخت او در قمارخانه صلح است، نه چیزی برآمده از ایمان و اراده وی برای تحقق دموکراسی و ارج نهادن به آرا و اراده مردم یا حتی برخورداری مردم از حق حیات و انتخاب رهبر و رییسجمهور بر مبنای اراده و آگاهی سیاسی و به دور از هرگونه فشار و فساد سیاسی و انتخاباتی.