نه ثبات، نه همگرایی؛ اختلاف در اردوی عبدالله

همه ناظران، متفق‌القول اند که عامل اصلی بن‌بست سیاسی کنونی، عبدالله عبدالله؛ رییس اجرایی پیشین و رهبر تیم ثبات و همگرایی است. او نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ششم میزان را قبول ندارد و خود را پیروز انتخابات می‌داند.blank

این ظاهر ماجراست. در عمل اما هدف اصلی او و متحدان سیاسی قدرتمندش، کسب امتیاز و شراکت در قدرت است.

عبدالله می‌‌داند که ردای ریاست جمهوری بر تن او گشاد است؛ زیرا این امر نه در داخل کشور، زمینه‌ و ضمانت اجرا دارد و نه مورد قبول متحدان سیاسی دولت افغانستان در عرصه بین‌المللی است.

عبدالله در طول سال‌های گذشته، تلاش‌های زیادی کرد تا اعتماد متحدان غربی دولت افغانستان را جلب کند. دیدارهای هر چندروز یکبار او با دیپلمات‌های غربی و امریکایی در قصر سپیدار، تنها یکی از شواهد در این زمینه است؛ اما عقبه قومی و کارنامه سیاسی آقای عبدالله، دو مانع عمده در مسیر تحقق رویای دیرینه ریاست جمهوری او هستند.

انتخابات اخیر و تعامل غربی‌ها با اردوی سیاسی مسلط بر ارگ ریاست جمهوری، یکبار دیگر این تجربه تکراری را در برابر آقای عبدالله قرار داد که رویایش برای رسیدن به قدرت، امکان تحقق ندارد و اکنون باید مسیر مبارزه‌اش را به سمت شراکت در قدرت، تغییر دهد. این امر اما برای برخی حامیان حزبی و قومی او که همچنان برای احیای دولت اسلامی برهان‌الدین ربانی و شکست انحصار قومی قدرت، تقلا می‌کنند، قابل پذیرش نیست. در طرف دیگر این رویکرد، بازیگران محافظه‌کار و مصلحت‌اندیش‌تری قرار دارند که شراکت در قدرت را بهتر از طرد تحقیرآمیز از آن می‌دانند و تصاحب همه قدرت با پافشاری بر نتایج انتخابات را با توجه به شرایط موجود، بیش از اندازه، غیر واقع‌بینانه و رویاپردازانه می‌‌دانند.

منابعی در تیم «ثبات و همگرایی» به رهبری عبدالله عبدالله به بی‌بی‌سی گفته‌اند که اختلاف ‌نظر در سطح رهبری این گروه سبب تاخیر در نهایی‌شدن طرح این تیم برای حل بحران سیاسی و اختلاف با اشرف‌غنی؛ رئیس‌جمهوری شده‌است.

این منابع می‌گویند در حال حاضر دو دیدگاه در میان اعضای تیم آقای عبدالله وجود دارد. شماری از اعضای این تیم به پذیرفتن رهبری «شورای عالی مصالحه و نقش ۵۰ درصدی در دولت» تمایل دارند و آن را قابل قبول می‌دانند؛ ولی دسته دیگر بر ابطال نتیجه انتخابات جنجالی چند ماه پیش و ایجاد صدارت اجرایی تاکید می‌کنند.

بر اساس این ادعا عبدالله، محقق، احدی، حاجی دین‌محمد و شماری دیگر از اعضای رهبری با پذیرش ریاست شورای عالی مصالحه موافق هستند.

کریم خلیلی و جنرال دوستم خواستار تضمین‌های جدی در این زمینه هستند.

اما صلاح‌الدین ربانی، احمدضیا مسعود و چند عضو دیگر تیم آقای عبدالله با این طرح مخالف و خواستار و باطل‌شدن نتیجه انتخابات و ایجاد پست صدارت اجرایی هستند.

مطالب مرتبط

همان‌گونه که اشاره شد، این اختلاف ریشه در تعارض گفتمانی موجود در درون ترکیب نامتجانس تیم «ثبات و همگرایی» دارد. آقای عبدالله در این انتخابات نیز یکی از قدرتمند‌ترین تیم‌ها را به لحاظ ترکیب و تنوع سیاسی و قومی، تشکیل داد؛ اما این امر، مانع از بروز تعارض‌های جدی در میان مهره‌های درشت و نیرومند اردوی او نشد.

عامل اول، ضعف و انفعال مدیریتی شخص عبدالله است. او نشان داده‌است که کاریزما، نفوذ و فکر استراتژیک مدیریت چند قطب سیاسی و قومی قدرتمند و مدعی را در درون تشکیلات سازمانی‌اش ندارد. به عنوان نمونه، نمی‌تواند میان آنچه جنرال دوستم می‌خواهد با آنچه مثلا هم‌حزبی‌های او در جمعیت اسلامی، اراده می‌کنند، جمع ببندد و این دو قطب قومی نامتجانس با آرمان‌های سیاسی و آمال اجتماعی ناهمگون را در مسیر اهداف مشترک، متحد کند.

عامل دوم، رویکردهای رادیکال برخی رهبران جوان‌تر حزب جمعیت اسلامی است. آن‌ها در رویای بازگشت به ارگ و تسخیر رأس هرم قدرت هستند. برای آنان دوره دولت‌داری برهان‌الدین ربانی هنوزهم یک نوستالژی نزدیک به ذهن است که می‌توان با مبارزه و مقاومت سیاسی، دوباره احیایش کرد.

آشوب‌گران ۱۸ سنبله در خیابان‌های کابل، بخشی از منابع تغذیه فکری این نیرو محسوب می‌شوند. آن‌ها تصور می‌کنند که وقتی می‌توان با برافراشتن پرچم‌های دولت اسلامی برهان‌الدین ربانی در قلب پایتخت و گسیل کاروانی از جوانان شوریده با ظاهرهای متفاوت و اغلب مسلح، نظم سیاسی و اجتماعی شهر را مختل کرد، پس امکان تصاحب قدرت و تسخیر ارگ هم وجود دارد.

در برابر آن‌ها اما بازیگران محافظه‌کار و سنتی دیگری قرار دارند که مشارکت در قدرت را مغتنم می‌دانند و بر تعامل سازنده با اشرف‌غنی تأکید می‌کنند.

با این حساب، اکنون اختلاف ناشی از انتخابات خود به اختلافی تازه در درون یک‌طرف بحران تبدیل شده‌است و تیمی که پیش از این، مدعی استقرار «ثبات و همگرایی» در سراسر افغانستان بود، اکنون خود دچار بحران ثبات و همگرایی شده و نه ثبات دارد، نه همگرایی.

شاید شکاف ایجادشده در درون اردوی عبدالله در نهایت حل شود؛ اما نفس بروز و ادامه آن، به سود ارگ ریاست جمهوری و اردوگاه اشرف‌غنی است؛ زیرا او می‌تواند روی تضعیف این تیم، سرمایه‌گذاری کند و شرایط و منافع و اهداف خود را بر یک تیم تضعیف‌شده، آسان‌تر بقبولاند.

مطالب مرتبط