نقد اجندای طالبان در مذاکرات صلح – ۶

به تازگی مجموعه‌ای از گزینه‌ها به عنوان طرح پیشنهادی طالبان برای اجندای مذاکرات، منتشر شده‌‌‌است که البته هنوز به طور رسمی از سوی طالبان یا هیأت دولت، تأیید نشده و گفته می‌شود که طالبان آن را به طور «شفاهی»‌ به طرف دولت، ارائه کرده‌اند.blank صرف نظر از این‌که آنچه منتشر شده، نظر نهایی رهبران طالبان است یا نه، به نظر می‌رسد که چینش گزینه‌ها، موضوعات پیشنهادی و اولویت‌های راهبردی مطرح‌شده در این طرح، درست همان چیزی است که طالبان در نظر دارند.

 طرح مورد بحث، شامل ۲۴ مورد است که به ترتیب اولویت و اهمیت، ارائه شده‌است. در ادامه قسمت‌های پیشین، در ششمین و آخرین بخش، چند مورد پیشنهادی دیگر طالبان برای مذاکرات را مورد نقد و ارزیابی قرار می‌‌دهیم:

۲۱. آزادی بیان در مطابقت به اصول اسلامی: در دوران سلطه طالبان، آزادی بیان نه معنا داشت و نه مصداق؛ زیرا آن رژیم هیچ باوری به آزادی بیان نداشت و یک جامعه تک‌صدایی و به شدت بسته و استبدادی را پدید آورده‌بود. هیچ رسانه‌ مستقلی وجود نداشت و «رادیو صدای شریعت» تنها صدایی بود که از منطقه تحت سلطه طالبان بلند می‌شد.

اکنون اما آزادی بیان یکی از مطالبات اصلی دولت افغانستان در مذاکره با طالبان محسوب می‌شود و فشارهای زیادی بر دولت برای حفظ این ارزش در صلح با طالبان وجود دارد.

طالبان هم تغییرات دوران پساامارت را درک کرده و مجبور شده‌اند این موضوع را در اجندای خود برای مذاکره با دولت بگنجانند. با این حال، تأکید آن گروه بر «آزادی بیان در مطابقت به اصول اسلامی» نگرانی‌هایی را به وجود می‌آورد؛ همان نگرانی‌هایی که درباره حقوق بشر و حقوق زنان هم مطرح است؛ زیرا طالبان قایل به قرائتی ویژه و منحصر به فرد از اصول اسلامی هستند و بربنیاد تفسیر مضیق و سخت‌گیرانه آن گروه از اسلام، بیان نظرات مخالف، به معنای ضدیت و دشمنی و مستوجب سرکوب و نابودی است.

از سوی دیگر، در دو دهه گذشته، ده‌ها خبرنگار و فعال رسانه‌ای در افغانستان کشته شده‌اند که مسئول اغلب این کشتار و ترورها طالبان معرفی شده‌اند. تنها در دو ماه اخیر، حدود شش خبرنگار و فعال رسانه‌ای در کشور به شکل‌های گوناگونی کشته شده‌اند؛ رویدادهایی که دولت همواره طالبان را عامل آن دانسته‌؛ اما در برخی موارد، طالبان دولت را متهم به دست‌داشتن در ترور این افراد کرده‌است‌؛ مانند ترور چند خبرنگار، تحلیل‌گر و فعال رسانه‌ای منتقد دولت یا نزدیک به طالبان.

۲۲. جلوگیری از تبلیغات زهرآگین: این موضوع نشان‌گر نارضایتی طالبان از انتقادهایی است که همه‌روزه در رسانه‌های داخلی از مواضع آن گروه صورت می‌گیرد و به معنای آن است که طالبان آن را تحمل نمی‌کنند و در نتیجه، آزادی بیان از دید آن گروه، هیچ مبنا و معنایی ندارد. در نشست‌های پیشین صلح نیز نمایندگان طالبان، صریحا خواستار پایان آنچه آن‌ها «تبلیغات زهرآگین» علیه خود در رسانه‌ها می‌خوانند، شده ‌بودند.

درج این موضوع در اجندای مذاکرات صلح، به معنای اهمیت آن برای طالبان است.

۲۳. از بین‌بردن فساد اخلاقی و اداری: دولت کنونی افغانستان با فساد گسترده در ادارات و مراکز اداری، قضایی و امنیتی رو به رو است. این فساد، اشکال گوناگونی دارد و عمدتا مشمول مسایل مالی و اداری می‌شود؛ اما ادعاهای تکان‌دهنده و شرم‌آوری نیز درباره فساد اخلاقی در ادارات، استخدام زنان در قبال خدمات جنسی در مراکز عالیه دولتی از جمله ارگ ریاست جمهوری و حتی پرداخت پول به بیوه‌های امنیتی در قبال رابطه جنسی با کارمندان دولتی نیز وجود داشته‌است.

طالبان انتظار دارند که با طرح این موضوع در مذاکرات صلح، نظام اخلاقی و اداری خود را بر دولت آینده، تحمیل کنند و این هدف با استفاده از نقطه ضعف شدید دولت افغانستان در زمینه فساد اخلاقی و اداری در مراکز دولتی، امکان‌پذیر است.

۲۴. آتش‌بس دایمی: آتش‌بس خواسته اصلی دولت و مردم افغانستان است؛ اما در اجندای طالبان به عنوان آخرین گزینه مطرح شده‌است؛ موضوعی که نشان می‌‌دهد آن گروه، همچنان برای رسیدن به اهداف خود، معتقد به خشونت و مبارزه مسلحانه است که خودش آن را «جهاد» می‌‌خواند؛ جهادی که البته از سوی علمای بزرگ جهان اسلام، مورد خدشه و سؤال قرار گرفته و پس از صلح طالبان با نیروهای خارجی و امریکا، رسما موضوعیت و مشروعیت خود را از دست‌ داده‌است.

از جانب دیگر، قربانیان اصلی «جهاد» طالبان، مردم افغانستان هستند؛ کسانی که مسلمان اند و هزینه‌های بزرگ جنگ‌های ۴۰ ساله را پرداخته‌اند و از هیچیک از طرف‌های جنگ، دل خوشی ندارند.

دولت افغانستان هم به شدت بر آتش‌بس اصرار دارد و آن را پیش‌شرط هرگونه مذاکره درباره مسایل دیگر می‌داند. بر بنیاد استدلال دولت، قرار بود با آزادی ۵ هزار زندانی طالبان، آتش‌بس برقرار شود؛ اما نه تنها این اتفاق نیافتاد؛ بلکه وضعیت، بدتر شد، خشونت‌ها افزایش یافت و کشتار و خون‌ریزی گسترش پیدا کرد. این رویداد، اعتراض و نارضایتی کابل را برانگیخت.

نتیجه
به هر حال، اولویت‌بندی موضوعات مورد مذاکره از سوی طالبان و تفاوت عمیق آن با آنچه از جانب دولت مطرح شده، می‌تواند به اختلاف‌های گسترده و طولانی میان دوطرف دامن بزند و موجب تأخیر در آغاز مذاکرات مستقیم شود. تنها در یک مورد، آتش‌بس به عنوان گزینه‌ اول دولت برای مذاکره مطرح شده، در حالی که این موضوع به عنوان آخرین اولویت طالبان در نظر گرفته شده‌است.

این امر، دو نکته مهم را نشان می‌دهد: یکی این‌‌که طالبان حاضر نیستند در ابتدا و بدون دستیابی به همه امتیازهای مورد نظر خود در مذاکرات صلح، دست از خشونت بردارند و جنگ را متوقف کنند، دوم این‌که راه رسیدن به صلح، دشوارتر از آن است که در ابتدا به نظر می‌آمد. فاصله دوطرف برای رسیدن به یک نقطه مشترک برای توافق به اندازه‌ای ژرف و طولانی است که هرگونه ابراز امیدواری درباره دست‌یابی به ثبات و آرامش در کوتاه‌مدت را ساده‌لوحانه و کوته‌بینانه، نشان می‌دهد.

پایان

مطالب مرتبط