راه سخت روسیه برای مقابله با داعش در افغانستان
با این وجود، برای مسکو دشوار است تا در برابر این تهدید مستقیم، مستقلا وارد عمل شود؛ زیرا با حضور امریکا و ناتو و دولت مورد حمایت آنها در کابل، دایره مانور مسکو، محدود میشود؛ ضمن آنکه مردم افغانستان هنوز از نفرت ناشی از دوران اشغال افغانستان توسط شوروی پیشین و سلطه سرکوبگرانه رژیمهای کمونیستی فاصله نگرفتهاند. بسیاری از مردم، جنگ جاری را ادامه همان جنگی میدانند که روسها و کمونیستها بر افغانستان تحمیل کردند؛ اگرچه روسیه به رهبری ولادیمیر پوتین تفاوتهای بارزی با روسیه شوروی دارد و اکنون در پی ارائه تصویری جدید از اقتدار و عظمت روسیه مدرن است.
داعش در افغانستان، در حال قدرتگیری است؛ این برداشتی است که سرویسهای امنیتی کشورهایی مانند روسیه، جمهوریهای آسیای مرکزی و البته ایران بهدست میدهند. در افغانستان اما همهچیز برعکس است. تسلیمشدن صدها جنگجوی داعش و اعضای خانوادههای آنان در ننگرهار، این ادعا را تقویت کردهاست که داعش دست کم در شرق افغانستان شکست خورده و دولت در مسیر پیروزی بر این گروه قرار دارد. اگرچه ادعای طالبان مبنی بر اینکه اعضای داعش به آنها تسلیم شدهاند و نیز طرح این ادعا که دلیل تسلیمشدن گروهی آنان، سرمای زمستان بوده، دعوی پیروزی بر داعش را مخدوش میکند.
صرف نظر از اینکه ادعای شکست داعش از سوی دولت و نیروهای ائتلاف به رهبری امریکا تا چه حد با واقعیتهای میدانی جنگ با این گروه در افغانستان، همخوانی دارد، به نظر میرسد که این رویداد به اندازهای مؤثر نبوده که از حجم نگرانی کشورهایی مانند روسیه و منطقه نفوذ استراتژیک و سنتی آن در آسیای میانه و نیز متحد نزدیک آن ایران درباره داعش بکاهد و بدگمانی روسیه و ایران در قبال عملکرد امریکا در زمینه مقابله یا معامله با داعش را برطرف کند؛ زیرا نیکلای پاتروشف؛ دبیر شورای امنیت ملی فدراسیون روسیه در دومین نشست گفتگوی امنیت منطقهای در تهران که با موضوع افغانستان برگزار شد، با تشریح اقدامات گسترده و نگرانکننده گروههای تروریستی در مناطق مختلف افغانستان گفت: «شواهد زیادی وجود دارد که ایالات متحده امریکا دستاندر کار انتقال و پشتیبانی نیروهای داعش به افغانستان است.»
بیشتر بخوانید:
- دام داعش در مسیر صلح با طالبان
- استعفای استانکزی؛ مسؤولی که مظنون بود
- طالبان صلح میکنند، آینده از آن داعش است؟
- آینده داعش؛ نه مرگ محتوم، نه بازگشت محتمل
او افزود که «بر اساس آخرین برآوردهای انجامشده، بین ۲۵۰۰ تا چهار هزار نیروی داعشی در افغانستان حضور دارند.»
این آمار تفاوت فراوانی با آمار مورد نظر امریکا دارد که میگوید حدود ۳۰۰ نیروی داعش در افغانستان باقی ماندهاند.
پاتروشف همچنین با اشاره به سابقه حضور امریکا در افغانستان تصریح کرد: «پس از نزدیک به ۱۸ سال حضور نظامی امریکا در افغانستان بیثباتی و ناامنی در این کشور افزایش یافته و روند خونریزی و کشتهشدن مستمر مردم بیگناه این کشور همچنان ادامه دارد.»
این موضعگیری نشان میدهد که روسیه اکنون با صراحت بیشتری صداقت امریکا در مأموریت افغانستان را به چالش میکشد، موفقیت آن را زیر سؤال میبرد و با اشاره به پروژههایی مانند داعش، امریکا را متهم به دوگانهرفتاری و استفاده ابزاری از تروریزم برای اهداف استراتژیک خود در منطقه میکند.
ادعاهای روسیه و متحدانش علیه اهداف پشت پرده امریکا و ناتو در افغانستان باید به اثبات برسد و تا زمانی که این ادعاها در مرحله طرح اتهام قرار دارد، نمیتوان درباره آن، داوری کرد؛ اما تاریخ و تجربه نشان دادهاست که اینگونه رویارویی ابرقدرتها هرگز به سود افغانستان نبوده و نیست.
یکی از عوامل استمرار جنگهای مرگبار ۴۰ سال اخیر، ناتوانی دولتهای مرکزی افغانستان در مدیریت روابط میان شرق و غرب و ایجاد تعادل منطقی و مبتنی بر منافع ملی میان این دو قطب سنتی قدرت جهانی بودهاست. به نظر میرسد همان تجربه تکراری بار دیگر در آستانه تجدید و تکرار است.
در شرایطی که امریکا و متحدانش در جستجوی راهی برای خروج از جنگ افغانستان هستند، کشورهایی مانند روسیه، چین، ایران و… با اعمال فشار بیشتر بر غرب، در صدد نقشآفرینی در تحولات جاری اند تا جایگاه خود را در افغانستان پساامریکا تحکیم بخشند. با این حال، نمیتوان انکار کرد که بخشی از نگرانیهای آنان بهویژه درباره داعش و آینده امنیت منطقهای، موجه و مشروع است.
داعش در افغانستان در شرایطی ریشه دوانده که امریکا بر آن مسلط بوده و مأموریت رهبری یکی از طولانیترین نبردهای ضد تروریزم بلوک غرب را بر عهده داشتهاست.
از سوی دیگر، در این نیز شکی نیست که داعش، تهدیدی آنی، مستقیم و بالفعل برای منافع و مناطق نفوذ استراتژیک روسیه در منطقه محسوب میشود.
با این وجود، برای مسکو دشوار است تا در برابر این تهدید مستقیم، مستقلا وارد عمل شود؛ زیرا با حضور امریکا و ناتو و دولت مورد حمایت آنها در کابل، دایره مانور مسکو، محدود میشود؛ ضمن آنکه مردم افغانستان هنوز از نفرت ناشی از دوران اشغال افغانستان توسط شوروی پیشین و سلطه سرکوبگرانه رژیمهای کمونیستی فاصله نگرفتهاند. بسیاری از مردم، جنگ جاری را ادامه همان جنگی میدانند که روسها و کمونیستها بر افغانستان تحمیل کردند؛ اگرچه روسیه به رهبری ولادیمیر پوتین تفاوتهای بارزی با روسیه شوروی دارد و اکنون در پی ارائه تصویری جدید از اقتدار و عظمت روسیه مدرن است.
با اینهمه، دست روسیه برای مهار داعش و نقشآفرینی در بحران افغانستان، به تمامی بسته نیست. رهبران منتقد دولت، طالبان و مرزهای طولانی منطقه نفوذ مسکو با شمال افغانستان، این امکان را در اختیار روسها قرار میدهند تا نگرانیها، منافع و اهداف خود را در افغانستان، پیگیری کند و از موفقیت برنامههای احتمالی قدرتهای متخاصم با روسیه به منظور کشاندن دامنه ناامنی به آسیای مرکزی، حوزه قفقاز و درون قلمرو پهناور روسیه از مسیر انتقال تروریزم و اشاعه ایدئولوژی افراط به این حوزهها جلوگیری کند.
علیرغم این امکانات، تبدیل افغانستان به اردوگاهی امن و آرام برای تروریزم داعشی، کابوسی هراسناک برای روسیه محسوب میشود و ناتوانی مسکو برای مهار و انهدام این خطر رو به رشد، چالش امنیتی جدی و جدیدی برای روسیه به حساب میآید.