سقوط هواپیمای امریکایی؛ طالبان خطرناکتر میشوند؟
حتی اگر روایت مبهم و نهچندان متقن امریکا از ماجرای سقوط هواپیمای نظامی پنتاگون در غزنی را بپذیریم و احتمال سقوط آن توسط طالبان را اندک بدانیم، بازهم خطر تغییر معادلات جنگ در صورت تخریب مذاکرات صلح، دور از امکان نیست؛ زیرا شرایط ملتهب منطقه، مهیای تبدیل طالبان به یک نیروی ضد امریکایی قدرتمند و مهارناپذیر است. در آنسو دولت و افکار عمومی امریکا اما آماده ورود به عرصه جدید جنگی که ۱۹ سال به طول انجامیده، نخواهند بود.
به همان میزان که روند صلح افغانستان با فراز و فرودهای غیر قابل پیشبینی همراه است، به نظر میرسد که تحولات میدانی جنگ ۱۹ ساله به رهبری امریکا در افغانستان نیز دستخوش تغییرهای اساسی است.
در این میان، به نظر سادهانگارانه میرسد اگر تحولات مهم منطقهای از جمله بحران جاری در منطقه آشوبزده خاور میانه و تنشهای رو به گسترش در روابط قدرتهای متخاصم را بر وضعیت جنگ و صلح در افغانستان، بیاثر بدانیم؛ زیرا همانگونه که ترور جنرال قاسم سلیمانی به دستور دونالد ترامپ، روند گفتگوهای صلح امریکا و طالبان را متأثر ساخت، رویدادهای میدانی جنگ افغانستان هم نمیتواند از وقایعی از این دست، برکنار بماند.
سخنگوی نیروهای امریکایی در افغانستان تایید کردهاست که یک هواپیمای نظامی مربوط به این نیروها در غزنی سقوط کردهاست.
سانی لگت در توییتی گفتهاست در حالی که تحقیق در مورد دلیل سقوط این هواپیما جریان دارد؛ ولی هیچ نشانهای از اینکه این هواپیما توسط «شلیک دشمن» ساقط شدهباشد، وجود ندارد.
گروه طالبان اما اعلام کرده که هواپیمای نظامی حامل «افسران بلندپایه استخباراتی» امریکا در غزنی از سوی افراد این گروه «سقوط داده شده» است.
ذبیحالله مجاهد؛ سخنگوی طالبان گفتهاست که افراد این گروه این هواپیما را «به گونه تاکتیکی» سقوط دادهاند.
این هواپیمای نظامی امریکایی در ولسوالی «دهیک» غزنی که تحت کنترل طالبان است، سقوط کردهاست.
طالبان در اطلاعیهای گفتهاند که سرنشینان این هواپیما «در حال اجرای ماموریت جاسوسی» بودند.
خبرگزاری رویترز به نقل از مقامهای امریکایی نوشتهاست که این یک هواپیمای کوچک با کمتر از ۱۰ سرنشین بودهاست.
سکوت، اعلام بیخبری، وعده تحقیق و در نهایت نفی نقش عامل دشمن در سقوط هواپیما و همچنین ابهام درباره تعداد سرنشینان و درجه، سمت و اهمیت آنها برای ارتش امریکا مجموعهای از واکنشهای پنتاگون در برابر این رویداد را تشکیل میدهد.
در جانب طالبان اما همهچیز گواه آن است که این هواپیما «ساقط» شدهاست. از سوی دیگر، طالبان سالهاست که بر ولسوالی دهیک غزنی تسلط دارند و این امر، امکان دسترسی مستقیم امریکا و دولت افغانستان به منطقه سقوط هواپیما را دشوار میکند؛ بنابراین، هرگونه ابراز نظر درباره علت وقوع سانحه، جز آنکه انگیزه سیاسی و تبلیغاتی داشتهباشد، پرده از ابهامهای موجود در این زمینه برنمیدارد.
بیشتر بخوانید:
- آتشبس یا کاهش خشونت؛ طالبان چه میخواهند؟
- وابستگی به آیاسآی، دومین چالش صلح برای طالبان
- دولت و طالبان؛ از میدان نبرد تا میز مذاکره
- جنگ افغانستان؛ آیا امریکا شکست خوردهاست؟
همچنین رویکرد محافظهکارانه پنتاگون و نیروهای امریکایی مستقر در افغانستان درباره ماهیت رویداد و هویت قربانیان نیز بر دامنه این ابهامها میافزاید. ضمن آنکه منابع رسمی امریکا نیز در گفتگو با رسانهها عمدا سعی میکنند، واقعه را عادی و کماهمیت جلوه دهند و بازخورد تبلیغاتی آن را در رسانهها مهار کنند.
با این حال، افرادی مانند رحمتالله نبیل؛ رییس پیشین امنیت ملی، درباره ابعاد جدید جنگ افغانستان در صورت دستیابی طالبان به راکتهای ضد هوایی قابل حمل توسط انسان، هشدار داده و گفتهاست که روند جاری صلح باید هرچه سریعتر به نتیجه برسد؛ در غیر آن، معادلات جنگ، تغییر خواهد کرد.
تصور میشود که دیدگاه آقای نبیل به عنوان یک کارشناس امنیتی، قابل تأمل است. بهویژه اینکه امریکا تحت تأثیر تصمیمهای آنی و غیر قابل پیشبینی ترامپ، در منطقه وارد طیفی از تنشهای رو به گسترش شده که در آن، همه طرفها تنها بر «انتقام» تأکید میکنند و دیپلماسی به مثابه یک رهیافت معقول برای مدیریت بحرانهای فراگیر جهانی، روز به روز به حاشیه رانده میشود و تضعیف میگردد.
شاید تلاش امریکا برای پرهیز از ابراز واکنشی تند و احساسی به رویداد سقوط مرگبار هواپیمای نظامیاش در غزنی نیز ناشی از درک همین وضعیت باشد. امریکاییها میدانند که راهی جز صلح با طالبان ندارند؛ زیرا اگر این روند، بهطور کامل متوقف و بازگشت به میز مذاکرات، منتفی شود، در آنصورت، قدرتهای رقیب امریکا در منطقه آمادهاند تا با حمایت وسیع از بازوی نظامی طالبان، افغانستان را برای امریکا به «ویتنام دوم» تبدیل کنند؛ چیزی که حتی تصور آن نیز برای ترامپ و تیم محافظهکار او عمیقا آزاردهنده است.
به هرحال، حتی اگر روایت مبهم و نهچندان متقن امریکا از ماجرای سقوط هواپیمای نظامی پنتاگون در غزنی را بپذیریم و احتمال سقوط آن توسط طالبان را اندک بدانیم، بازهم خطر تغییر معادلات جنگ در صورت تخریب مذاکرات صلح، دور از امکان نیست؛ زیرا همانگونه که اشاره شد، شرایط ملتهب منطقه، مهیای تبدیل طالبان به یک نیروی ضد امریکایی قدرتمند و مهارناپذیر است. در آنسو دولت و افکار عمومی امریکا اما آماده ورود به عرصه جدید جنگی که ۱۹ سال به طول انجامیده، نخواهند بود.
خدا کند صلح بیاید تا چه وقت درگرو این گروه های معافیای ومعامله گر باشیم به خدا جوانان ماکه به زحمت درس خوانده وامروز نان خوردن خود را ندارند تا توسط تیم ها معامله گر که درداخل دولت دست دارند حمایت نشوند برای شان وظیفه داده نمیشود ویا زمینه فعالیت مساعد نیمگردد وقتی که دربازار فعالیت میکند با هزار مشکلات روبرو است نیمتواند خرچ خودش را پیدا کند چه رسد به پیدا نمودن خرچ فامیل .تا به کی تابه کی همه دراین وطن حق داریم پیشتون، تاجیک، هزاره واوربیک وهمه وهمه
درساحات غیر پلانی میدیدی که مردم زمین خریده بود ودرزمستان به زیر حیمه زنده گی میکردند ولی حالا چنان تعمیر های با مصارف گزاف ساخته شده که چشم به دیدن ان سیاهی میکند اگر بپرسی میگوید با فلانی صاحب که دردولت است وطنداری دارد ودرجوارشان خانواده های از همان تبار اند که نان خوردن شب وروز خود را ندارند ایا هیمن صلح است که فامیل های مقامات فخر فروشی بالای هم تبارانشان بکند و مانع آمدن صلح شویم خدا رحم کند صلح بیاید دنگ دنگ همه گی یک رنگ .