طالبان در نظام، ادغام می‌شود یا حاکمیت در طالبان؟

نه طالبان، اراده‌ای برای پیوستن به حاکمیت سیاسی موجود و به رسمیت‌شناختن روندهایی مانند انتخابات، قانون اساسی و دستاوردهای ۱۸ ساله دارند و نه امریکا در فرایند مذاکرات یکساله‌اش با آن گروه، این موارد را به عنوان خطوط سرخ غیر قابل عبور و عدول، مطرح کرده‌است.

blank

‌‌با آن‌که بر بنیاد گزارش منابع نزدیک به دوطرف مذاکره، توافق‌نامه صلح میان امریکا و طالبان، نهایی شده و به‌زودی امضا خواهد شد؛ اما وضعیت برای طرف افغانی این معامله، همچنان مبهم، پرچالش و پیچیده‌ است. یکی از مهم‌‌ترین مسایل، آینده نظام و دستاوردهای ۲۰ سال اخیر است؛ این‌که آیا طالبان در درون سیستم سیاسی مستقر، جذب و هضم می‌شوند یا رهاورد صلح با آن گروه، بازتعریف سیستم سیاسی، تشکیل یک نظام نوین و در نهایت، زوال آنچه اصطلاحا «دستاوردهای ۱۸ ساله» خوانده می‌شود، خواهد بود؟

سرور دانش؛ معاون دوم ریاست جمهوری با استقبال از توافق امریکا و طالبان برای کاهش خشونت‌ها ابراز امیدواری کرده که امضای موافقت‌نامه میان امریکا و طالبان زمینه را برای گفتگوهای مستقیم صلح فراهم کند.

او روز دوشنبه (۲۸ دلو) در کنفرانس بین المللی «۴۰ سال میزبانی مهاجرین و آینده بهتر در پاکستان» در اسلام‌آباد گفت: «صلح واقعی آن است که مردم افغانستان آزادانه از حقوق خود استفاده کنند. حق شرکت در انتخابات را داشته‌باشند و طالبان نیز مانند سایر شهروندان باید از این حقوق برخوردار شوند و در حاکمیت سیاسی افغانستان سهیم گردند.»

به گفته او مردم افغانستان خواستار حل بنیادی ختم خشونت هستند و صلح وسیله‌ای برای این کار است.

معاون دوم ریاست جمهوری گفت که صلح به معنی بازگشت افغانستان به گذشته نیست و افغانستان نیز در شرایط ۲۰ سال قبل، زمان حاکمیت طالبان قرار ندارد. او تاکید کرد که روند صلح و مذاکره باید در مالکیت افغان‌ها باشد.

آقای دانش، یکی از چهره‌هایی است که با صلح با طالبان به مثابه یک عقبگرد تاریخی به دوران سلطه رژیم امارت اسلامی، به شدت مخالف است و این مخالفت‌اش را در مناسبت‌های گوناگون، بی‌پرده ابراز کرده‌است.

بیشتر بخوانید:

او در عین حال، از نویسندگان قانون اساسی کنونی است؛ چیزی که در تاریخ معاصر افغانستان یک نقطه عطف ارزشمند و بی‌بدیل محسوب می‌شود که با هیچ معامله تازه‌ای قابل معاوضه نیست.

با این وجود، آقای دانش نه از نفوذی ژرف و صلاحیتی قابل تعریف و معنادار در حکومت برخوردار است و نه اندیشه‌ها و خواسته‌های او خریدار قابل اعتنایی در اردوی صلح با طالبان دارد.

با توجه به آنچه میان امریکا و طالبان، جریان دارد و احتمالا طی روزهای آینده، بیشتر در روشنگاه قرار خواهد گرفت و علنی و عملیاتی خواهد شد، خواسته‌های امثال سرور دانش، عمیقا مهجور، رویاپردازانه، آرمان‌‌گرایانه و بیگانه با واقعیت‌های جاری شمرده می‌شود.

یکی از دلایل این امر آن است که نه طالبان، اراده‌ای برای پیوستن به حاکمیت سیاسی موجود و به رسمیت‌شناختن روندهایی مانند انتخابات، قانون اساسی و دستاوردهای ۱۸ ساله دارند و نه امریکا در فرایند مذاکرات یکساله‌اش با آن گروه، این موارد را به عنوان خطوط سرخ غیر قابل عبور و عدول، مطرح کرده‌است.

در چنین شرایطی آیا تضمینی وجود دارد که طالبان با امضای توافق‌نامه صلح در حاکمیت سیاسی، مدغم شوند و در واقع، شبیه معامله‌ای که با گلبدین حکمتیار صورت گرفت، به نظم مستقر موجود، تن دردهند؟

طالبان بارها اعلام کرد‌ه‌اند که خواستار استقرار یک «نظام اسلامی»‌ در افغانستان هستند. آن‌ها نظم حاکم را برساخته امریکایی‌ها می‌دانند و آن را از بنیاد بی‌اعتبار می‌دانند.

از سوی دیگر، ده‌ها هزار ملیشه آن گروه، سال‌ها با همین شعارها و آمال و امیال شبه مقدس، فریب داده شده و به جنگ با دولت، ترغیب شده‌اند؛ بنابراین رهبران طالبان نمی‌توانند به‌ یک‌باره از اصول ایدئولوژیک خود دست بکشند و به نفع نظم جاری، عقب‌نشینی کنند.

طالبان در عین حال، نشان داده‌اند که همواره از موضع قدرت، مذاکره می‌کنند و در صورتی که خواسته‌های اصولی‌شان در این فرایند، محقق نشود، همچنان آماده جنگ هستند؛ این در حالی است که در اردوگاه دولت، نه چنین اراده‌ای وجود دارد و نه توان و اقتدار کافی برای اعمال آن. بزرگ‌ترین حامی استراتژیک نظام سیاسی افغانستان و ارزش‌های غیرقابل انفصال آن، امریکا و نیروهای خارجی محسوب می‌شوند که گفته می‌شود در پی انعقاد توافق صلح با طالبان، روند خروج آن‌ها از افغانستان هم استارت خواهد خورد.

در داخل کشور نیز میان حکومت و مخالفان سیاسی مقتدر آن، شکافی عمیق در زمینه صلح شکل گرفته که به سادگی قابل ترمیم نیست.

بنابراین، ایده‌های آرمان‌گرایانه آقای دانش که مهم‌ترین آن، پیوستن طالبان به نظام سیاسی موجود است، در فقدان یک پشتوانه پایدار برای اجرا، رنگ می‌بازد و به نظر می‌رسد که در نهایت، این طالبان خواهند بود که حاکمیت را در طرح خود برای بازتعریف نظام سیاسی مورد نظر خویش، ادغام خواهند کرد.

 

مطالب مرتبط