مجاهدین در کجای معادلات قدرت ایستادهاند؟
همانگونه که انتظار میرفت در دولتهای موقت و انتقالی، مهندسان نظام جدید، نقش پررنگی به جهادگران دادند. این بهای انتقال صلحآمیز قدرت از مجاهدین به یک عنصر تکنوکرات مورد حمایت غرب در کابل بود. در تاریخ معاصر افغانستان، انتقال مسالمتآمیز قدرت، رویداد غریبی بود، به همین دلیل انتظار میرفت که مجاهدین بهای ارزشمندی در برابر این امر دریافت کنند که واگذاری کرسیهای بلند و راهبردی دولت جدید و نقشآفرینی در بسیاری از روندهای مهم ملی، بخشی از این بها بود.
۸ ثور؛ سالگرد پیروزی جهادگران در براندازی رژیم کمونیستی، یکبار دیگر این بهانه را فراهم میکند تا جایگاه کنونی مجاهدین در معادلات قدرت را مورد ارزیابی قرار دهیم.
پس از ۸ ثور ۱۳۷۱ سقوط سریع جریانهای جهادی به دام و دامن ریاست و قدرت و در پی آن بروز جنگهای مهیب داخلی که همه زیرساخت های حیات جمعی مردم افغانستان را نابود کرد و کشور را دهها سال به عقب راند، خود مقدمه حذف زودهنگام جهادگران از صفحه شطرنج سیاست افغانستان را فراهم کرد که البته با ظهور جنبش طالبان، تحقق آن تسریع شد.
مطالب مرتبط:
سلطه طالبان، اردوی آشفته جهادگران را بیشتر از پیش، متلاشی کرد. با استقرار امارت طالبان، شماری از رهبران مجاهدین به خاکریزهای قومیشان خزیدند و هستههای مقاومت ضد طالبان تشکیل دادند و گروهی دیگر از آنان راهی کشورهای همسایه شدند و به حاشیه رفتند. البته در این میان، شماری معدود از آنها طعمه تلههای مرگبار طالبان شده و از صحنه حذف شدند.
با سقوط طالبان، رهبران جهادی نیز همانند بسیاری دیگر از بازیگران سیاسی به صحنه بازگشتند.
همانگونه که انتظار میرفت در دولتهای موقت و انتقالی، مهندسان نظام جدید، نقش پررنگی به جهادگران دادند. این بهای انتقال صلحآمیز قدرت از مجاهدین به یک عنصر تکنوکرات مورد حمایت غرب در کابل بود. در تاریخ معاصر افغانستان، انتقال مسالمتآمیز قدرت، رویداد غریبی بود، به همین دلیل انتظار میرفت که مجاهدین بهای ارزشمندی در برابر این امر دریافت کنند که واگذاری کرسیهای بلند و راهبردی دولت جدید و نقشآفرینی در بسیاری از روندهای مهم ملی، بخشی از این بها بود.
در ادامه راه اما قدرت مجاهدین در دولت جدید رو به افول نهاد، کرسیهای استراتژیک دولت به مرور از کنترل مهرههای جهادی خارج شد، چهرههای تراز اول جهادیها عملا به حاشیه رانده شدند، آنها ناگزیر شدند با تشکیل ائتلافهای سیاسی در نقش اپوزیسیون، ظاهر شوند و کارکرد دولت را نقد کنند. فاصله میان جهادگران و کانون مرکزی قدرت همچنان افزایش یافت و این فاصله با ترورهای مبهم و بحثبرانگیز رهبران شاخص و فرماندهان کلیدی مجاهدین در ابعادی چندبرابر توسعه پیدا کرد.
مرتبط:
با این حال، تضعیف جهادیها هرگز موجب نشد تا آنها بار دیگر به خاکریزهای قدیمیشان عقبنشینی کنند و راه مقاومت مسلحانه را در پیش بگیرند. بدون شک، حضور قدرتمند ائتلاف جهانی به رهبری امریکا مانع بزرگی در این مسیر بود؛ ضمن آنکه مجاهدین در فرایند انتقال قدرت، ملکیسازی و خلع سلاح، قدرت سختافزاری پیشین خود را از کف دادهبودند و بدون حامیان توانمند خارجی، یارای بازگشت به سنگرهای جنگ گرم را هم نداشتند. شهرک و تلویزیون و منافع کلان اقتصادی دیگر که در سایه حضور امریکا در افغانستان به آن رسیدهبودند نیز از دیگر موانعی بود که رهبران جهادی را محافظهکارتر میکرد.
با این حساب، آنها علیرغم حذف سیستماتیک از قدرت همچنان به قواعد بازی وفادار ماندند. مثلا در انتخابات شرکت کردند، اصول لابیگری سیاسی را یاد گرفتند، با مناسبات قدرت، آشنا شدند و انس گرفتند و حتی در برخی موارد، بیشتر از رقبای تکنوکرات خود، تظاهر به مدنیت و قانونمندی و مردمسالاری کردند.
با اینهمه، فرایند حذف جهادیها به اندازهای توسعه پیدا کرد که در سالهای بعد به جز عکسهایی از فرمانده احمدشاه مسعود در ادارات دولتی که هوادارانش همچنان از قدرتی قابل توجه در ساختار قدرت برخوردار بودند، کمتر نشانی از اقتدار و نفوذ و سلطه آنان بر کانونهای تصمیمساز قدرت به چشم میخورد.
در حال حاضر نیز علیرغم آنکه بسیاری از رهبران پرنفوذ جهادی، حول محور عبدالله عبدالله فراهم آمدهاند تا اشرفغنی تکنوکرات را از ارگ بیرون برانند یا دایره قدرت او را محدود کنند، به نظر میرسد که مجاهدین به صورت بازگشتناپذیری از معادلات قدرت کنار گذاشته شدهاند. این فرایند حذف برای برخی از رهبران جهادی به اندازهای سنگین بوده که آنان بدون اعتنا به خصومت خونین شان با طالبان، برای تضعیف تکنوکراتهایی که این فرایند را عملیاتی کردند، حتی حاضر اند صلح با طالبان را نیز به هر قیمتی قبول کنند تا دولت تکنوکرات اشرفغنی نتواند بار دیگر همه قدرت را تصاحب کند؛ شاید تصور میکنند که به جای آنکه در یک فرایند شبه دموکراتیک، حذف شوند، بهتر است بخت بقایشان را در قمار صلح با طالبانی مورد آزمون قرار دهند که کمترین پیامد آن، پایان حکومت کنونی خواهد بود.